فاطمه شعبانی: نام استاد «اسماعیل آذر» با ادبیات فارسی و شعر گره خورده و تصویرش هم برای مردم کوچه و خیابان بهعنوان یک استاد زبانفارسی شناختهشده است. مثل تصوری که از همه استادان ادبیات داریم، او هم کتابی و با انتخاب دقیق کلمات حرف میزند. «اسماعیل آذر» را بیشتر با برنامههای مشاعره تلویزیون میشناسند. این استاد ادبیات فارسی سالها مجری و داور این مسابقه بوده است؛ مسابقهای که طرفداران خاص خودش را دارد. گفتگوی ما را با این استاد زبان فارسی در باره زبان فارسی و زبانهای در معرض خطر بخوانید.
در حال حاضر چه چیزهایی زبان فارسی را تهدید میکند؟
اول از همه فضاهای مجازی، این فضاها میتواند در همه امور تاثیرات مثبت و منفی داشته باشد، اما مشکلاتی که فضای مجازی برای زبان فارسی به وجود میآورد بیش از آن چیزی است که بشود نامش را بهره و نفع نهاد. مثال میزنم یکی از فرآوردههای فضای مجازی این است که نوشتار و گفتار دست به دست هم داده اند و این شیوه تبدیل به یک خط شده است گرچه ظاهرا این خط نوشتاری و گفتاری به هم نزدیدکند. یعنی مردم همانگونه که حرف میزنند همانطور هم مینویسند در حالیکه که قبلا زبان گفتارمان به گونه دیگر بود و زبان نوشتارمان گونه دیگر؛ اما در حال حاضر این ۲ گونه یکی شده اند. ممکن است بپرسید، اما چه ضرری دارد؟ اگر فارسی زبانان با این شیوه زبان در درازای تاریخ آشنا شوند در دراز مدت متنهایی مثل گلستان سعدی را نمیتواند بخوانند، چون فکر میکند نوشتن و گفتن همین است. این همه پیشینهای که ما داریم گرچه ظاهرا مثل هم هستند، اما تفاوتهایی دارند که این تفاوتها میتواند به مرور زمان فرسایش زبان ایجاد کند. یکی دیگر از مسائل مهمی که میتواند زبان فارسی را تهدید کند: میزان کتاب خواندن ماکم شده است. نسل ما وقتی-۱۹- ۱۸ ساله بودیم رمان میخواندیم و منتطر ترجمه رمان جدید بودیم و بالاخره با متن نوشتاری آشنا میشدیم. سوم دانشگاههای ما خیلی ضعیف شده اند استادان ما اکثرا آن قدرت دانش گذشتگان را ندارند. یادم است در کلاس ششم دبستان گلستان سعدی یکی از مفاد درسی ما بود نمیتوانم بگویم هرگز، اما این روزها کم هستند کسانی با مدارک بالای دانشگاهی بتوانند متن گلستان را بدون غلط بخواند و از این مثالها زیاد است. من وقتی کنشها و زحمتهای شخصیتهای بزرگ تاریخ مانند خواجه نصیرالدین طوسی را مطالعه میکردم که فیلسوف، ریاضی دان، طبیب، شاعر، نویسنده، مترجم و منجم بوده است و ۱۰-۱۱ علم که به هم ربطی نداشته اند در هرکدام طراز اول روزگارش بوده است. برای همین به ایشان استاد البشر میگفتند. یا قطب الدین شیرازی او هم در مثل استاد خود فرد بزرگی بوده است. یا خواجه رشید الدین فضل الله همدانی در چند علم بزرگ زمان خودش بزرگترین فرد روزگار خودش بوده است. درحالیکه ما شاهدیم یک دانشجو که میخواهد رساله دکترا بنویسد دهها مشکل پیش رو دارد. خیلی کم هستند دانشجویانی که بتوانند یک رساله علمی از خودشان به جا بگذارند. در این بحث شخصیتهای بسیار نادر را از کلیات جدا کرد استادان خیلی خوب در زبان فارسی داریم شفیعی کدکنی، فروزان فر، دکتر معین و استاد ذبیح الله صفا تکرار نمیشوند حداقل تا یک قرن دیگر به نظر میرسد تکرار شوند. به همین دلیل دانشگاه تهران که منبع علم درحوزه انسانی بود امروز رو به ضعف نهاده است نمیدانم چرا؟ نه آن استادها و نه آن دانشجوها دیگر نیستند. این مجموعه که میگویند میتواند حوزه علوم انسانی و خاصه زبان فارسی را تهدید کنند. همه باید به هر نحو مقدوری به تقویت و تحکیم زبان فارسی کمک کنند.
آیا زبان فارسی یک زبان به حساب میآید؟
سوال خیلی جذابی مطرح کردیدکاش دیگران هم این سوال را میپرسیدند و من پاسخ میدادم؟! حدود ۲۵ سال پیش در کنگرهای در شهر کرمانشاه عزیز این سوال را طرح کردم که به چه زبانی زبان زنده میگویند؟ صدها نفر شرکت کردند، اما حتی یک نفر هم به این سوال پاسخ درست نداد!. به زبانی زنده میگویند که در طول تاریخ کمترین تغییر شامل حالش شده باشد. اگر زبانی تغییر کند یعنی نیاز به تغییر داشته است. ولی زبان فارسی با اینکه در ۱۰۰۰ سال تاریخ ما فقط ۲۰۰ سال زبان فارسی به طور قاطع رایج بوده است -من این را راجع به زبان مکتوب و کتابت نمی¬گویم منظورم تکلم شعر فارسی است- اگر تاریخ را بررسی کنیم میبینیم به غیر از صفاریان و کریم خان زند حدود ۲۰۰ سال زبان فارسی در ایران رایج بوده است. بقیه اغلب ترک بودند افشاریه، خوارزمشاهیان، تیموریان، سلجوقیان، غزنویان و حتی قاجار هم ترک بودندو مغولها هم ترکی مغولی سخن میگفتند. طبعا با هم ترکی حرف میزدند، اما زبان فارسی هیچ گونه مشکلی پیدا نکرد و همچنان ملازم منیع نشسته است و خود را نشان میدهد؛ بنابراین در طول تاریخ این زبان تغییر آنچنانی نکرده است. هزار سال پیش شاعر سروده است: شنیده ام به بهشت آن کسی تواند رفت / که آرزویی را رساند به آرزومندی؛ گویا امروز داریم حرف میزنیم. عربی هم به برکت قرآن تغییر نکرده است، ولی یک قیاس کوچک با زبان انگلیسی میکنم پدر شعر انگلیسی جفری چاسر با مجموعه داستانهای کنتربری است با وجود اینکه چاسر ۳۰۰ سال بعد از رودکی است، اما امروز هیچ انگلیسی زبانی نمیتواند زبان پدر شعر خود را بفهمد و باید یکی بیاید و زبان پدرشان را برایشان ترجمه کند. انگلیسی زبانهای امروز زبان۲۰۰ سال پیش خودشان را نمیفهمند این زبان دائم در حال تغییر است. به نظر من ما به زبان امروز نیاز داریم. زبان فارسی در طول تاریخ با تمام فراز و فرودها دستخوش تغییرات جدی نشد. اگر سوال شود به چه زبانی زبان زنده میگویند؟ باید بگوییم زبان فارسی. زبانی که زنده نیست نمیتواند زبان پدری اش را بفهمد.
ما زبانها و گویشهایی داریم که در شهرستانها استفاده میشود مانند زبان خوانساری و این زبانها زبانهای در خطر هستند، نظرتان چیست؟
ما یک گروه زبان داریم که وقتی کسی آن را حرف میزند فقط آن قوم میفهمند وکس دیگری نمیفهمد مثل کردی، لری و ترکی اینها زبان است، اما گویشها که به آنها خرده فرهنگ میگویند از نظر ما خیلی با ارزش است. یک جلسه در صدا و سیما داشتیم و آنجا گفتم ما باید اول زبانهایی را که داریم تقویت و حفظ کنیم در لایه دوم برویم سراغ زبانهایی که ماخوذ است از زبانهای ایران باستان مثل تات، مثل خوانسار اینها به زبان پهلوی میانه نزدیک است بعد از این باید به لایه دوم پرداخت. این گویشها تاتی و خوانساری باید حفظ شود، چون وجود دارد. من پیشنهاد میکنم نباید هیچ وقت اینها زبان فارسی را تحت تاثیر قرار دهند مثلا فلان شهریا فلان استان که گویش خاص دارد برای اینکه این گویش زنده باشد یکی از راه هایش این است که برنامههای کوتاهی در صداسیما داشته باشند چنین مواقعی صدا و سیما دست گیر است. بتوانند طنزی بگویند، شعر بخوانند تا اینها دستخوش فراموشی نشوند و این خرده جانی که دارند حفظ شود، چون اینها پارهای از فرهنگ ما هستند. بعد لهجهها هستند مثل لهجه گلیکی اینها مثل شربت شیرین است لهجه مازنی، اصفهانی، شیرازی اینها شیرین هستند. یکی از راهها، در برنامههای رادیو این لهجهها را تقلید میکنند ظرافتهایی که بیان میشود و هنرمندان عزیز که با لهجه حرف میزنند مثل لهجه قزوینی و اصفهانی این لهجهها خیلی شیرین است. وقتی هنرمندها با این لهجهها حرف میزنند مردم دوست دارند دلیل دیگر اینکه در گفت و شنودها در تئاترها هنرمندان شیرین گوی لطیفه میگویند و با لهجه بازی میکنند اینها یکی از ارکان حفظ و نگهداری این لهجهها است. با این طریق میشود تا اندازهای این لهجهها و زبانهای درخطر را حفظ کرد.