فاطمه شعبانی : « حبیب دهقان نسب» بازیگر پیشکسوت تلویزیون، سینما و تئاتر فارغ التحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است و از سال 1346 فعالیتهای هنری خود را آغاز کرده است. اولین حضور او در سینما فیلم« شاهد عینی» بود اما در تلویزیون با سریال «درپناه تو »چهره شد. این شبها شاهد بازی این بازیگر پیشکسوت در سریال« از سرنوشت» که از شبکه دوم سیما پخش می شود هستیم.« دهقان نسب» در این سریال نقش منفی« نگه دار» را بازی می کند. گفتگو پایگاه خبری « دیباچه » با این هنرمند را در ادامه بخوانید:
در سریال از سرنوشت شما نقش « نگه دار» را بازی می کنید کمی در باره نقشتان بگویید؟
نگه دار یک نقش منفی است، من معتقدم یک بازیگر باید بتواند هرنقشی که برعهده اش گذاشته می شود البته اگر مناسب تیپ و سن و سالش است، به خوبی از پسش بربیاید. گاهی نقش کمدی، درام، مثبت و یک موقع هم منفی است؛ من در طول سالهای بازیگری ام سعی کردم نقش های مثبت و منفی را توامان بازی و تعادلی بینشان برقرار کنم اما بعضی از همکاران زیر بار نقش منفی نمی روند و حس می کنند به وجه شان لطمه و خدشه وارد می شود و ممکن است مخاطب نتواند با آن نقش ارتباط بگیرد اما برای من و بعضی از همکارانم نقش مثبت ومنفی یکسان و مهم نقش و کاراکتری است که برعهده من گذاشته شده است. اگر نقش خوب پرداخت شده و جای کار داشته باشد مثبت و منفی بودنش فرقی نمی کند. چه بسا بعضی اوقات نقش منفی به خاطر چالشهایی که نسبت به نقش مثبت دارد برای بازیگری بهتر و امتیاز بیشتری داشته باشد. نقش های مثبت به خاطر بعضی از ملاحضلات خیلی در چهار چوب قرار می گیرد در حالیکه نقش منفی خیلی در چهارچوبها قرار نمی گیرد و نقش منفی باید بد باشد!!.
خودتان بیننده سریال از سرنوشت هستید؟
بله، من سعی می کنم کارهایم را خودم ببینم تا بتوانم نکات مثبت و منفی و جاهایی که ضعف کارم است را ببینم و بررسی کنم طبیعا نقطه ضعفها را پیدا و اصلاح می کنم.
به عنوان یک مخاطب نظرتان در باره سریال از سرنوشت چیست؟
این سریال به بچه هایی که در پرورشگاه و یتیم خانه زندگی می کنند و بزرگ می شوند می پردازد و جنبه انسانی این سریال خیلی بالا است. در واقع دست روی مسائلی گذاشته اند که به دلایل گوناگون مدتی است در بین انسانها رخت بسته و از بین رفته است!! خصلتهایی که ما ایرانی ها به آنها معروف و مشهور بودیم؛ مهر و محبت، عشق، فداکاری و طاقت چیزهایی بود که زمانی وجود داشته و به آنها افتخار می کردیم و این روزها متاسفانه به دلایل گوناگون اجتماعی و اقتصادی کم شده یا از بین رفته است و ما نیاز داریم این خصلتها را در جامعه مان احیا کنیم.
به نظر می رسد این سریالها نگاه جامعه را به بچه هایی که در این مراکز بزرگ می شوند تغییر دهد؟
اگر تغییر هم ندهد حداقل اصلاح می کند. به هرحال امیدوارم این سریالها را علاوه بر مردم مسئولین هم ببینند و یک مقدار برای این سریالها وقت بگذارند. قصه این سریالها مشکلات و معضلات جامعه کنونی ماست. یکی از معضلات جامعه ما بچه های کار هستند که در این سریال به آنها پرداخته شده است. این روزها بچه های کم سن وسال را می بینیم که به جای اینکه پشت میز کلاس و در مدرسه باشند در خیابانها هستند و شبها و ساعتهایی که بچه ها باید کنار خانواده و خواب باشند هرکدام چیزی دستشان است و می فروشند یا به نوعی گدایی می کنند!! انگار مرجعی برای سروسامان دادن اینها وجود ندارد که روز به روز بر تعداد این بچه ها افزوده می شود. وقتی آدم این بچه ها را می بیند غمگین می شود اینها نیاز به ساماندهی دارند، اگر این بچه ها بزرگ هم بشوند آخر و عاقبت درستی ندارند.
شما در چندین سریال آقای فخیم زاده بازی کردید، کار کردن با ایشان چگونه است؟
من 5 سریال در خدمت ایشان بودم، وقتی یک بازیگر بیش از یک کار با یک کارگردان کار می کند کم کم حرف همدیگر را درک می کنند و این توانایی را دارند که بیشتر با همدیگر کار بکنند تداوم این همکاری برای این است که با همدیگر کنار می آییم و توانستیم همدیگر را درک کنیم.
چرا افرادی مثل آقای فخیم زاده که کارهای فاخری در کارنامه خود دارند این روزها کم کار شده اند؟
گاهی امکانات و شرایط فراهم نیست و گاهی مسائلی پیش می آید که باعث دلسردی می شود و یک مقدار هم بستگی به سن سال دارد. تا آنجا که می دانم ایشان همواره مشتاق برای کارکردن بوده اند و یک عمر در مقام بازیگر، نویسنده و کارگردان فعالیت کرده است و همیشه هم فرد پر انرژی برای کار است. گاهی شرایط برای کار فراهم نیست وگرنه ایشان همچنان شوق و شور و توانایی را دارند.
شما در سریال بانوی سردار هم نقش مرادخان را بازی می کردید، از این سریال بگویید؟
مرادخان از طرف بی بی مریم به عنوان والی یک منطقه انتخاب می شد و قرار بود به مردم آنجا خدمت و به وضعیت معیشتی آنها رسیدگی کند؛ منتها اصطلاحا تو زرد از آب در می آمد و به جای اینکه به عنوان والی رفاه و آسایش مردم را تامین کند به قتل و غارت و چپاول مردم مشغول می شد. مرادخان نماد حاکمانی بود که در طول تاریخ نمونه اش را کم ندیدیم که به جای خدمت خیانت میکنند.
بی بی مریم نماد یک زن قهرمان و شجاع بختیاری است
دقیقا، فکر می کنم با توجه به اینکه مملکت ما ازتعدد اقوام برخوردار هست ترک، ترکمن، لر، کرد و فارس همه این اقوام در طول تاریخ ماجراها و حوادث تلخ وشیرین زیادی از سرگذارنده اند و برای خودشان اسطوره های زیادی دارند و صاحب افسانه های زیاد هستند که هر کدام از این ها به شرطی که خوب پرداخته شوند ، قابلیت این را دارد که تبدیل به یک مجموعه تلویزیونی شوند که برای همه جذاب باشد.
سریال بانوی سردار مانند اغلب سریالهای تاریخی مورد استقبال قرار گرفت به نظر شما دلیل استقبال ایرانی ها از سریالهای تاریخی چیست؟
این قضیه برمی گردد به اینکه در ایران تیراژکتاب بسیار پایین است. نهایت تیراژ یک کتاب هزار تا 2 هزار تا می شد،گرفتاری مردم آنقدر زیاد شده است که کمتر فرصت پیدا می کنند کتاب بخوانند. به جرات میتوانم بگویم که تنها خواننده های حرفه ای کتاب هستند که به سراغ کتاب می روند. این خیلی دردناک است که ما 80 میلیون جمعیت داشته باشیم و تیراژکتابهای ما هزار نسخه باشد. پس اکثریت قریب به اتفاق مردم به هردلیلی به سراغ کتاب نمی روند یا وقت و یا حوصله اش را ندارند که بروند و در کتابهای تاریخی تاریخ و حوادث سرزمین مان را رصد کنند؛ پس وقتی یک مقطعی از تاریخ کشور به صورت سریال در می آید و سریال به مسائل تاریخی می یپردازد، مخاطب تلویزیون مشتاق دیدنش می شود و به سریال پناه میبرد. به هر حال حوادثی در یک سریال اتفاق می افتد و از مسائلی صحبت می شود که برای بیننده جالب است و حوادث و شخصیتها برایش جذابیت دارد. پس یکی از دلایل می تواند عدم مطالعه ایرانیان باشد که باعث می شود سریالهای تاریخی مورد استقبال قرار بگیرد و از این طریق تاریخ را دنبال کند، البته بعضی از چیزهای تاریخی را نمی شود در کتابها پیدا کرد و نوع پردازشی که در فیلم و سریال می شود با یک کتاب تاریخی تفاوت دارد. بالاخره تاریخ در دل خود قصه دارد و آدمی ناخودآگاه به سمت قصه کشش دارد میخواهد سریال باشد یا کتاب.
شما خودتان علاقه مند به کتابهای تاریخی هستید؟
صد درصد، کتابهای تاریخی از گذشته ما و سرزمین ما صحبت می کنند و جزو هویت ما به حساب می آیند ؛وقتی ما تاریخ می خوانیم انگار به دنبال هویت خودمان می گردیم و به خودمان شناخت پیدا می کنیم. پیدا کردن هویت مان خیلی مهم است. چیزی که نسل جوان ما نیاز دارد و متاسفانه نسل جوان ما تاریخ نمی خواند و تاریخ نمیداند و نیاز به هویت دارد.
بازی در سریالهای تاریخی چه دشواری های دارد؟
هم سریالهای تاریخی و هم جنگی به نسبت سریالهای آپارتمانی و شهری دشواری های خاص خودش را دارد و دردسرش بیشتر است. این مشکلات تنها برای بازیگر نیست بلکه برای کلیه عوامل سازنده است. اما یک بازیگر سریال تاریخی قبل از هرچیز باید نسبت به آن مقطع تاریخی اطلاعات لازم را کسب کند، اگر امکان دارد تحقیقات میدانی انجام دهد، اگر امکان ندارد از طریق کتابهایی که در آن مقطع نوشته شده اند اطلاعاتش را افزایش دهد. از طرف دیگر یک سریال تاریخی اسب سواری، شمیربازی و در سنگلاخ ها و دشت و بیابان با اسب تازیدن و احتمالا جنگ کردن را دارد و همه اینها سختی هایی است که یک بازیگر سریالهای تاریخی باید به خوبی از پسش بربیاید.
به عنوان سوال آخر شما در کارنامه کاری تان بازی در سریال در پناه را دارید از بازی در این سریال تعریف کنید؟
سریال درپناه تو در مقطع زمانی خود سریالی بود که همه امتیازها را برای یک کار پر مخاطب داشت. برای نخستین بار بود که به زندگی و مسائل پیرامون و دغدغه های جوانها از جنبه های مختلف می پرداخت. عشق، دوستی، رفاقت وکار جوانها می پرداخت و به همین سبب مورد استقبال خوب مخاطبان تلویزیون قرار گرفت. یادم است زمان پخش این سریال خیابانها به معنای واقعی کلمه خلوت می شد چون هم سوژه خوب بود هم از بازیگرهای خوب نسل جوان درکنار پیشکسوتها بهره برده بود. بعد از سالها باز هم پخش می شود هنوز مخاطب خودش را دارد چون حرفهایی داشته که برای همه جذاب است.