به گزارش دیباچه، امین تارخ با اشاره
به وضعیت سینمای ایران در دهه چهل گفت: سالهای 45، 46 فیلمهای فردین بسیار تاثیرگذار
بود و بخش عمدهای از سینما را در اختیار او بود و بعدها وقتی به گذشته مراجعه میکنم،
میبینم که خبری از تماشاگر سینما، قبل از فردین در سینمای ایران نبود. یعنی اعتلای
حضور تماشاگر در سینمای ایران به خاطر حضور فردین بود. دیدن بازی فردین و بهروز وثوقی
تأثیر بسیاری بر مخاطبان داشت.
وی با اشاره به نقش بهرام بیضایی در سینما
و تئاتر و دانشی که از بیضایی آموخته است،
گفت: بهرام بیضایی از آن شخصیتهاست که از بغل دستش هم رد شوی یاد میگیری. سه ماه
و نیم فیلمبرداری فیلم و 50 شب تجربه تئاترش را داشتم و چیزهای زیادی یاد گرفتم.اصولاً
کارگردانانی از دسته بیضایی، کیمیایی، حاتمی و مهرجویی، هرگز نمیگویند بازیگر چه باید
بکند؛ شاید بگویند چه نکن اما نمیگویند چه بکن. اینها به گونهای میزانسن را میچینند
که بازیگر خودش را پیدا کند. همچنین اینها هرگز برای من بازی نکردند که بگویند این
کار را بکن. البته بعدها با رسول صدرعاملی و پوران درخشنده هم کار کردم که اینگونه
نبودند. بیضایی در «مرگ یزدگرد» زوائد بازی من را میگرفت و از من میخواست که یک روش
دیگری بازی کنم. بنابراین فقط در حد توضیح که بهتره این شکلی باشد، هم نمیگفت!
وی با اشاره به حضورش در سریال سربداران
گفت: تا جایی که میدانم، حتی شایعه اینکه محمود دولت آبادی قرار بوده متن سربداران
را بنویسد، را هم نشنیدم، اما میدانم که متن به بیضایی پیشنهاد شده بود اما او نظر
مثبتی نداشت. بعد از آن کیهان برای نوشتن وقت خواسته بود تا مبتنی بر تاریخ تحقیق کند
و بتواند بنویسد و فکر میکنم بیشتر از سه الی چهار ماه طول نکشید که شروع به نوشتن
کند.
رییس سابق شورای مرکزی انجمن بازیگران خانه
سینما با اشاره به وضعیت امروز بازیگران سینما گفت: انجمن بازیگران حتی به لحاظ فیزیکی
در شان بازیگران نیست. انجمن میتواند صاحب یک ساختمان باشد که سالن تئاتر و سینما
و کتابخانه و کافه داشته باشد و شانیت و وزانتی داشته باشد، اما وقتی چندین نفر بخواهند
جمع شوند، جا کم میآید! در این خصوص هم مقصر خودمان هستیم و هم خانه سینما. اگر بناست
خانه سینما یک حلقه باشد که نگین انگشتری داشته باشد، این نگین حتماً بازیگران هستند
و جای ارائه این نگین در زیرپله نیست! پیشنهادهای بسیاری برای درآمدزایی و بهبود وضعیت
انجمن بازیگران داشتم اما بخش عمده اعضا مخالفت مداوم داشتند و عملی هم نشد. وقتی از
انجمن من بیرون آمدم کارگاه آزاد بازیگری را افتتاح کردم و ثابت کردم که میتوان درآمدزایی
داشته باشیم.
وی ادامه داد: انجمن بازیگران باید نگین
بودن خودش را نشان دهد، تهیهکنندگی فیلم کند، فعالیت آموزشی و فرهنگی داشته باشد!
قانون داشته باشد برای مثال بسیاری از بازیگران بخشی از دستمزدشان را به صندوق انجمن
بدهند تا برای از کار افتادهها و پیشکسوتان اختصاص داده شود تا منتظر مستمری 600 هزار
تومانی نباشند! حتی خانه سینما و انجمن بازیگران هم به فکر اینها نیستند و به منظذ
من مقصر خود بازیگران هم هستند. بسیار اتفاق افتاده که از تاثیرگذاران دوت برای انتخابات
کردیم و نیامدند و طبیغعی است که درستترین و حرفهای ترین و صنفیترین انتخاب اتفاق
نمیافتد. من مجمع عمومی را زیر سؤال میبرم؛ مجمع عمومی که بازیگران خوب در آن اندکند،
اسفبار است.
وی با اشاره به وضعیت امروز بازیگران گفت: در شرایطی هستیم که نوید محمدزاده
خودش را نشان میدهد اما این به آن معنی نیست که همه جوانان بازیگر، عمق بازیگری محمدزاده
را دارند و دارای اخلاق حرفهای هستند! در بازیگران نسل جدید کسانی را میشناسم که
حاضر نیستند فیلمنامه را بخوانند یا دیالوگهای مربوط خود را حفظ کنند! و فقط به پول
ارزش میدهند. وقتی برخورد به این شکل باشد علیالاصول طبیعی است چنین بازیگری، حرفهای
و فرهنگی نیست و ماندگار هم نمیشود. هستند بازیگرانی که در طول 10 سال گذشته فیلم
بازی کردند و بعد از آن نابود شدند. سینما یک چرخه کوچک است که سبب نابودی این قشر
از بازیگران هم میشود. نسل جوان باید بداند که فقط عکس روی جلد و رقم قرارداد مطرح
نیست. در عوض برخی بازیگران را میشناسم که به تهیهکننده میگویند «چقدر در توانت
هست پرداخت کنی؟» و این یعنی حرفهای بودن. متاسفم که بگویم اصول و پرنسیبهایی داشتهایم
که از دست رفته است یا در شرف از دست رفتن هستند. بازیگرانی از نوع حبیب رضایی، صاحب
اخلاق هستند، اما کم داریم افرادی که صاحب این منش و اخلاق هستند.