به گزارش دیباچه، جبار آذین با اشاره
به وظایف سازمان صداوسیما در قبال جامعه و وضعیت حال حاضر این رسانه، بیان کرد: سازمان
صداوسیما به عنوان رسانه ملی وظایف بزرگی پیشرو دارد. این سازمان زمانی قرار بود که
دانشگاه جامعه باشد. به دلایل متفاوتی مانند تغییرات مکرر مدیریتی، تحولات و تبدیلهای
درون سازمانی و بهرهگیری از گروههای خاصی از هنرمندان که عمدتا جزو هنرمندان متوسط
عرصه هنر محسوب میشوند و همچنین دور شدن هنرمندان حرفهای از تلویزیون و برنامه و
مجموعهسازی سبب شد که حتی اوضاع نابهسامانی در داخل و نمای بیرونی رسانه ملی دیده
شود.
او دربارهی مشکلات مالی تلویزیون در ساخت
مجموعههای تلویزیونی اظهار کرد: زمانی بود که هنرمندان حرفهای در همین رسانه ملی
آثاری را در قالب فیلم و سریال میساختند که نه تنها در تمامی طول سال قابل نمایش بود
بلکه هماهنگی و همسویی مناسبی با مناسبتهای ملی و مذهبی کشور داشت. اما از زمانی
که تلویزیون به دلیل مشکلات مالی فریاد میزند که ما نمیتوانیم آثار درجه یک و شاخص
تولید کنیم، اوضاع تلویزیون روز به روز بدتر شده است.
این منتقد سینما افزود: هنوز برخی برنامهسازان
و مدیران تلویزیون به مجموعهسازان بدهی دارند و بسیاری از آنها هنوز قسطهای دوم
و سوم خود را بعد از چند سال از تلویزیون نگرفتهاند. همچنین به علت گروه پروری و
استفاده مکرر از هنرمندان به خصوص در تلویزیون، سطح تولید آثار تلویزیونی از متوسط
و زیر متوسط فراتر نخواهد رفت. بازدهی و خروجی چنین مشکلاتی در تلویزیون که از نداشتن
برنامه اصولی و هدفمند مدیران و نبود هنرمندان کار بلد نشأت میگیرد، در برنامهها
و سریالهای تلویزیون نمایانگر میشود.
آذین با انتقاد از وضعیت کنونی صداوسیما
در ساخت سریال و برنامههای تلویزیونی بیان کرد: در حال حاضر صداوسیما دچار نوعی هلاکت
فرهنگی و هنری شده است، به دلیل اینکه گروهی از هنرمندان از تلویزیون رانده شدهاند.
این هنرمندان مانند داوود میرباقری که بهترینهای مذهبی تلویزیون را در قالب سریال
ارائه میکردند، در مقطعی به ناچار برای امرار معاش به شبکه خانگی روی آوردند. این
هنرمندان تلاش میکنند تا سریال درجه یک و استاندارد بلند بسازند اما این حرف آنها
در گوش مسوولان تلویزیون فرو نمیرود انگار که مسوولان سیما هیچ علاقهای به تغییر
و تحول مضمونی و محتوایی سازمان و برنامههای تولیدی خود ندارند.
او اضافه کرد: مشخص است که یک سازمان قوی،
قدرتمند و هدفمند صداوسیمایی باید در ایام خاص و مناسبتها برنامههای مشخص و خوب اجتماعی
داشته باشد اما در طول سال از چنین برنامههایی در تلویزیون خبری نیست. همچنین ما در
مناسبتهایی مانند نوروز، محرم و هفته دفاع مقدس نه تنها برنامه جدیدی نمیبینیم بلکه
شاهد برنامههای تکراری و پخش شده و نخنما از صفحه تلویزیون هستیم که به جای جذب مخاطب
باعث دفع آن میشوند.
این مدرس سینما با طرح این پرسش که آیا
تلویزیون با این برنامههای خود به جنگ ماهوارهها و به سمت جذب مخاطب رفته است؟ گفت:
بهترین تولیدات فعلی تلویزیون هم توانایی رقابت با بدترین برنامههای ترکیهای و آمریکایی
ماهواره را نخواهند داشت؛ بنابراین تلویزیون نه تنها نمیتواند مخاطب جدید جذب کند
بلکه باعث ریزش مخاطبان فعلی خود هم میشود.
او تصریح کرد: ادعای تلویزیون مبنی بر مشکل
مادی که مانع تولید آثار خوب است، کاملا غلط است. زیرا تلویزیون میلیاردها تومان از
آگهیهای بازرگانی درآمد دارد و همچنین اسپانسرهایی
به شکلهای مختلف به سازمان صداوسیما کمک میلیاردی میکنند و بودجه دولتی هم افزایش
یافته است.
او با اشاره به وضعیت سریالها و فیلمهایی
که در حال تولید هستند، بیان کرد: اغلب این فیلمها و سریالها از استاندارد و محتوای
مناسب برخوردار نیستند و زاویه هنری شایسته در تلویزیون را ندارند. آیا تلویزیون نمیتواند
به جای هزینه کردن و دور ریختن پول بیتالمال برای ساخت اینگونه سریالهای سبک و سطحی
بودجهای را در اختیار یک گروه حرفهای قرار دهد تا یک کار درجه یک بسازند؟ البته منظور
این نیست که سریالی ۱۰۰ قسمتی
ساخته شود که به دلیل طولانی شدن قسمتها، به آن آب ببندد، به شکلی که شایسته ارائه
در تلویزیون و مورد توجه مردم نباشند.
این مدرس فیلمنامهنویسی دربارهی عملکرد
تلویزیون در ایام محرم اظهار کرد: تلویزیون در ماه محرم امسال هم با دستهای خالی میزبان
مردم شد و سریال و برنامههای تکراری و کلیشهای را به نمایش درآورد به همین دلیل به
جای اینکه مخاطب جذب کند باعث دلزدگی، دلخوری و دوری مخاطبان از رسانه ملی شد. تلویزیون
به جای اینکه در این ایام با مردم همراهی و همسویی داشته باشد و یک سریال درست و حسابی
بسازد، هر چه سریال کلیشهای و تکراری وجود داشت، نمایش داد.
جبار آذین در پایان با بیان اینکه تلویزیون
در برنامهها و سریالهای مذهبی دچار تکرار شده است، گفت: بررسی آثار نمایشی، تصویری
و حتی گزارشی از رخداد عظیم عاشورا و محرم جایگاه شایستهای در فرهنگ و ادبیات ایرانی
و اسلامی ما دارد اما رسانه ملی در این زمینه هم کم کار است و آنچه درباره این موضوع
به صورت فیلم و سریال شاهد هستیم، تکراری است. در فیلمها و سریالهای مذهبی و مناسبتی
مسائلی را میبینیم که بارها به تصویر کشیده شده است اما حرفهای جدیدی در سریالها
مطرح نمیشود و به محرم و عاشورا از زاویه جدیدی نگاه نمیکنند. بنابراین تلویزیون
از این زاویه هم دچار تکرار، کلیشه، ضعف و ناتوانی است.