به گزارش دیباچه؛ حمید حامی (خواننده موسیقی پاپ) که ۲۴ و ۲۵ اردیبهشت کنسرتش
را در تالار وحدت روی صحنه خواهد برد همچون بسیاری از موزیسینهای ایرانی به شدت از
وضعیت کپیرایت در کشورمان عصبانی و دلگیر است. این دلگیری به قدریست که در بخشهایی
از مصاحبهاش لحن تندی پیدا میکند و میگوید "متاسفانه به دلیل قدرت
سیاسی که اپراتورها دارند نمیتوان با آنها وارد مناقشه شد و فقط باید بشینیم و تماشاکنیم
تا دزد مالمان را ببرد." با حامی درباره"ذائقه مردم در حوزه موسیقی پاپ"،
"مسئله کپیرایت" و روند فعالیتهای هنریاش گفتگویی انجام دادهایم که در
ادامه میآید:
شما سالهاست به عنوان خواننده، آهنگساز و تنظیمکننده در حوزه موسیقی
پاپ کشور فعالیت دارید. ذائقه امروز جامعه در حوزه پاپ را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر میرسد حال مردم با موسیقی روز به روز خوب شده و مردم سلیقهشان
بهتر شده است؛ در این ۶، ۷ سال اخیر سیر صعودی را در ارتقای سلیقه
مردم شاهد هستیم که خوشبختانه قسمتی از آن را مدیون هنرمندان موسیقی سنتی هستیم البته
برخی از آنها کمی هم گرایش به موسیقی پاپ دارند.
در این سالها آنقدر هجویات و موسیقی بد وارد بازار شده که این سیاهی
باعث شده مردم قدر روشنایی را بدانند.
از طرف دیگر در این سالها آنقدر هجویات و موسیقی بد وارد بازار شده که
این سیاهی باعث شده مردم قدر روشنایی را بدانند. افزایش تولید موسیقی ضعیف و ویدئوکلیپهای
سخیف و حضور خوانندههایی که سواد موسیقی ندارند باعث شده تک نگینهای موسیقی و خوانندگانی
که زحمت میکشند و با فکر و برنامه جلو میروند، بیشتر دیده شوند.
اگر مروری داشته باشید به کارنامه هنری خودتان، فکر میکنید در طول این
سالها چقدر با تغییر و تحول همراه بودهاید و این تغییرات، چه نمودی در آثارتان داشته
است؟
تغییر سبک ندادم و دلم نمیخواهد این اتفاق بیفتد و با تغییر موافق نیستم؛
دلم میخواهد روی سبک خودم پافشاری کنم چراکه ازنظر بازاریابی در بازار موسیقی با تغییر
سبک، طرفدارانم را از دست میدهم. البته با سبک جدید قطعا طرفداران بیشتری هم پیدا
خواهم کرد اما گذراست و پایدار نیست. از آنجا که از ابتدا به دنبال ثبات و پایداری
بودم از همینرو سعی میکنم تغییری در سبکم به وجود نیاورم تا طرفدارانم را از دست
ندهم و هر روز بر تعدادشان افزوده شود؛ اگرچه این روند شاید کند باشد اما قطعا این
طرفداران باثبات هستند و ماندگارند.
برخی از خوانندگان معتقدند آهنگ بر ترانه ارجحیت دارد و مخاطب به مرور
توجه بیشتری به آهنگ نشان میدهد. نظر شما در این رابطه چیست؟
این یک اشتباه بزرگ است. ما یک شعر خیلی خوب را حتی اگر به یک فرد عامی
بدهیم تا یک ملودی روی آن بگذارد شنیدنی خواهد شد اما یک شعر ضعیف را بسیار سخت میتوان
شنیدنی کرد و یک آهنگ خوب برای آن ساخت. البته آهنگسازان متبحری هستند که چه برای شعر
خوب چه شعر بد یک ملودی عالی میسازند و خروجی خوبی خواهد بود. به نظر من مهمتر از
هر چیزی در ترانه، شعر است ممکن است شعری بدون ملودی خوانده شود و مورد توجه قرار گیرد
اما گاهی اوقات ترانهای که در میان مردم مشهور است را نمیتوان روی کاغذ نوشت چراکه
خجالتآور است. البته این اتفاق در آثار من خیلی کم افتاده و ترانهها را بدون ملودی
هم میتوان خواند. اما معتقدم اول شعر قرار دارد و بعد ملودی؛ یعنی اگر شعر خوب باشد
ملودی شانس بیشتری برای موفقیت دارد.
در قانون اساسی چیزی به اسم کپی رایت وجود ندارد
امروز کم کم فضا به سمت استفاده از تک آهنگها پیش میرود و آلبوم جای
خودش را آرام آرام به تکآهنگها میدهد؛ همچنین مشکل نبود قانون کپیرایت را داریم
و با دانلودهای غیرقانونی مواجهیم. به نظر شما این انتشار تکآهنگها کار را برای اهالی
موسیقی ما سختتر نمیکند؟
ما در این مورد با ضعف در سیستم قضایی و اجرایی کشورمان روبرو هستیم و
این ضعف آنقدر زیاد است که عامه مردم هم متوجه آن شدهاند و اقدامات قضایی درباره
برخی از افراد خاص تبدیل به طنز شده است. در قانون اساسی ما چیزی به اسم کپی رایت وجود
ندارد؛ حال اگر بخواهیم به اجرای قانونی که اصلا وجود ندارد و موادی برای آن وضع نشده
امیدوار باشیم چندین سال طول میکشد. البته اگر اراده نظام سیاسی ما بر اجرای بحث قانونی
کپیرایت باشد این اتفاق قطعا میافتاد اما ارادهای در اینباره وجود ندارد؛ چراکه
مشخص نیست موسیقی مشروع است یا نامشروع. و ممکن است در دولت بعدی قدرت موسیقی کمتر
یا بیشتر شود. هیچ چیزی در این باره مشخص نیست.
فضای مجازی را چقدر در انتشار غیرقانونی و رعایت نشدن مسئله کپیرایت
موثر میدانید؟
خوانندگان زمانی هدفشان شهرت و در کنار آن قدرت و درآمدزایی بود و یکی
از تریبونهایشان فضای مجازی محسوب میشد و برای انتشار قطعاتشان هزینه میکردند؛
اما در مقابل دریافتی حاصل نمیشد برای همین انتشار تک آهنگها در میان خوانندگان برای
پیشرفتشان باب شد. سالها از این اتفاق میگذرد. بعد از کپی cd
و بلوتوث نوبت به فضای مجازی رسید. من در ابتدا زیر بار این موضوع نمیرفتم
چراکه دلم میخواهد وقتی هزینههای گزافی برای تولید یک قطعه میپردازم؛ مردم برای
شنیدن آن هزینه کنند تا حق عوامل پرداخت شود. اما متاسفانه نه تک آهنگ و نه آلبوم امنیت
ندارند و قانون کپیرایت در کشور ما رعایت نمیشود و این موضوع نه تنها به داشتههای
مولف چیزی اضافه نمیکند بلکه از آن هم کم میکند. درباره ما هم این اتفاق افتاده و
ما هزینههای سنگینی برای تکآهنگها و آلبومها پرداخت میکنیم؛ اما هیچ درآمدی از
آن نداریم متاسفانه. از یک طرف دست به دست شدن تک آهنگها در فضای مجازی و از طرف دیگر
پخش این تکآهنگها بدون مجوز در اپراتورهای تلفن همراه معضلی است.
هزینهای که از تک آهنگهای بدون مجوز ما دریافت میکنند نامشروع است
به معضل اپراتورهای تلفن همراه اشاره کردید به نظرتان چه اقدامی باید
در این زمینه ازسوی هنرمندان صورت بگیرد تا دیگر شاهد این اتفاقات نباشیم؟
در همه جای دنیا در آسانسور، سوپرمارکت و ... اگر موزیکی پخش میشود باید
حق مولف طبق قراردادی پرداخت شده باشد ما از تلویزیون و آسانسور این چیزها را نمیخواهیم
اما حداقل خواسته ما این است که وقتی تک آهنگی در فضای مجازی منتشر میشود مردم برای
خرید آن هزینه پرداخت کنند. قطعهای بهنام «زمستون» دارم که امتیاز آن متعلق به خودم
است و اسفند سال گذشته منتشر شد اما متاسفانه در حال حاضر دو اپراتور تلفن همراه بدون
اینکه مجوزی از من داشته باشند این تک آهنگ را به عنوان آهنگ پیشواز تلفن همراه معرفی
کردهاند و متاسفانه به دلیل قدرت سیاسی که اپراتورها دارند؛ نمیتوان با آنها وارد
مناقشه شد و باید بشینیم و تماشاکنیم تا دزد مالمان را ببرد.
به نظر من؛ هزینهای که آنها از تک آهنگهای بدون مجوز ما دریافت میکنند
نامشروع است و سود آن نیز حرام میشود. البته
اگر مجوز هم داشته باشند ۹۵ درصد
از سود آن آهنگ پیشواز به اپراتور پرداخت میشود، ۳ درصد به شرکتهای واسطه و ۲ درصد به هنرمند میرسد که به نظر من بازهم ناعادلانه است
و فکر میکنم هیچیک از هنرمندان از این موضوع راضی نیستند. امیدوارم یک شورا، هیات
و تشکیلاتی بوجود آید و هنرمندان با هم در این شورا متحد شده و دیگر اجازه استفاده
از آهنگهایشان را برای آهنگ پیشواز به اپراتورها ندهند.
البته تعدادی از خوانندگان همه آهنگهایشان را از اپراتورها گرفتهاند.
من هم به زودی این کار را خواهم کرد.
در
کنسرتها کلاهبرداری و دزدی از هنرمندان کمتر اتفاق میافتد
روبهرو شدن با مخاطب در کنسرتها چه مزایایی را برای یک خواننده حرفهای
به همراه دارد؟
اولین فاکتور خوبی که در این ماجرا وجود دارد برخورد نزدیک با مردم و
نفس به نفس شدن با آنها و انرژی گرفتن از مردم است و موجب میشود تلاش بیشتری برای
آینده داشته باشیم. همچنین محکی است برای هنرمند که بداند طرفدارانش چقدر او را میشناسند
و کارهای او را دوست دارند؛ یا کدام کار بیشتر مورد توجه مخاطباناست. از طرف دیگر
کنسرت جایی است برای درآمدزایی خوانندگانی که با فکر و ایده کار میکنند و متاسفانه
اپراتورها و شرکتها آثار آنها را به تاراج بردهاند اما خوشبختانه در کنسرت کمتر
این اتفاق میافتد چراکه پرداختیها مستقیم است و هنرمندان دستمزد ثابت میگیرند و
کلاهبرداری و دزدی از هنرمندان کمتر اتفاق میافتد.
به نظرم وقتی کاری در کنسرت اجرا میشود از دست میرود و بهتر است کار
منتشر شود و مردم با آن خاطرهسازی کنند. باید یک دورهای از آن بگذرد و مردم به شنیدن
آن قطعه عادت کنند و ترانه آن را از حفظ کنند و بعد در کنسرت اجرا شود.
اینکه خوانندهای مثل شما، ترانهسرایی و آهنگسازی کارهایش را برعهده
داشته باشد، چه نکات مثبت و امتیازاتی دارد؟
اگر پرویز مقصدی، بابک بیات، واروژان و ... بودند و کار میکردند مسلما
من هیچ وقت به خودم جرات آهنگسازی نمیدادم اما از سرِنداری و از سرِ کمبود بخاطر اینکه
ملودی خوب به من پیشنهاد نمیشده مجبور شدم آهنگسازی کنم و امروز نتیجه بهتری از آهنگهایی
که خودم میسازم میگیرم. این حاصل همکاری با آهنگسازان بزرگ و آموختن از آنهاست که
از تجربیات آنها استفاده کردم و الان میتونم آهنگهایی بسازم که مورد توجه مردم قرار
بگیرد. فکر میکنم اگر خوانندهای تخصص لازم را داشته باشد و با چشم باز ترانه بگوید
یا آهنگ بسازد بسیار بهتر از این است که از آدمهای مختلف آهنگ و ترانه بگیرد.
درباره آخرین برنامههایتان بفرمایید؟
"شوق تنهایى" در روزهاى پایانى سال ٩٥ به تهیهکنندگى
محمد نبهان، آهنگ خودم، شعر بابک صحرایى و تنظیم رضا تاجبخش منتشر شد و آلبوم
"موعود" به تهیهکنندگى همین تهیهکننده خوشفکر و هنردوست تلویزیون و موسیقى
طبق برنامهریزى در خرداد یا اواخر اردیبهشت منتشر خواهد شد. این آلبوم بیشتر از هشت
قطعه خواهد داشت که اشعار آن بیشتر از دوستانى است که در گذشته با آنها همکارى کردهام
و بیشتر آهنگها ساخته ذهن بنده است. تنظیمها نیز طبق روال گذشته دوباره از دوستانى
است که در گذشته همکارى با آنها را تجربه کردهام.