به گزارش دیباچه، همایون
اسعدیان بعد از سالها فعالیت در سینما در سمتهایی همچون کارگردانی، تهیهکنندگی و
عضویت در شورای پروانه ساخت هم اکنون به عنوان رئیس شورای صنفی نمایش در حوزه اکران
مسئولیت مهمی دارد.
تقربیا همه اذعان دارند که امسال جشنواره فیلم فجر در
بهترین حالت جشنواره متوسطی بود و شاید بسیاری از فیلمها بهتر بود ساخته نشوند؟
یک
مشکلی در شورای پروانه ساخت ارشاد وجود دارد و آن اینکه ما معتقد بودیم بسیاری از فیلمنامههایی
که به ارشاد ارائه میشود نباید ساخته شود زیرا معتقد بودیم بسیاری از فیلمها نه دنیا
را دارند نه آخرت را و وقتی به آنها میگفتیم که این فیلم مخاطب نخواهد داشت قبول نمیکردند.
تقریبا همه کسانی که فیلمنامه خود را به شورای پروانه ساخت ارائه میکردند معتقد بودند
که قطعا فیلمشان از مخاطب بالایی برخوردار خواهد بود. به همین دلیل ما در حاشیه بسیاری
از مجوزهای پروانه ساخت مینوشتیم که ساخت این فیلمنامه بلامانع است اما توصیه نمیشود
و معنی این جمله این بود که این فیلم به احتمال فراوان اکران مناسبی نخواهد داشت. البته
بسیاری از تهیهکنندگان به این جمله توجه نمیکردند که آن هم دلایل مختلفی داشت. برخی
دچار این تصور بودند که فیلمشان قطعا بسیار متفاوت است. برخی قرار بود فیلم خود را
با بودجهای بسازند که از جایی دیگری آورده بودند که به فکر برگشت آن نبودند و اصلا
بحث فروش برایشان مهم نبود که شکل دوم بسیار پررنگ بود و حتی این نوع ورود از سرمایه
باعث شده بود که دستمزدهای بازیگران و عوامل به صورت غیرمنطقی افزایش پیدا کند.
آیا شما قائل به بحث پولشویی هستید که برخی از اهالی
سینما در ماههای اخیر آن را مطرح کردهاند؟
من به پولشویی معتقد نیستم زیرا گردش مالی که در سینما
وجود دارد آنقدر کم است که اصولا نمیتوان لغت پولشویی به آن اطلاق کرد. پولشویی زمانی
معنا پیدا میکند که ارقام بسیار بالایی همچون 30 میلیارد تومان در آن صنعت به چرخش
دربیاید. اینکه مثلا ما فیلمی را با حداکثر دو میلیارد تومان میسازیم را نمیتوان
اسمش را پولشویی گذاشت زیرا در پولشویی هدف این است که پول کثیف وارد شود و بعد در
یک چرخه تبدیل به پول تمیز شود. در این چرخه از ارزش پول نباید کم شود بلکه سود نیز
بدهد. در نتیجه با چرخش مالی که فعلا سینمای ایران دارد پولشویی معنا ندارد البته شاید
گروهی به نمایشهای فرهنگی علاقه داشته باشند و مثلا بخواهند بخشی از درآمدی که از
راههای دیگر دارند را در سینما هزینه کنند اما بازهم نام آن را نمیتوان پولشویی گذاشت.
مثلا بابک زنجانی کل سرمایهای که برای حدود 5 فیلم گذاشت 10 میلیارد تومان بود که
این رقم در قیاس با هزینههایی که وی در بخشهای دیگر کرده؛ بسیار اندک است و او اصلا
دنبال پولشویی نبود بلکه میخواست فقط یک ژست فرهنگی بگیرد.
باتوجه به این دو اصل امروز وضعیت سینما در بخش اکران
چگونه است؟
نتیجه این فرآیند این شده که ما امروز انبوهی فیلم داریم
که امکان اکران ندارد زیرا ظرفیت اکران در سینمای ایران حداکثر 50 فیلم در طول سال
است. در سال گذشته حدود 40 فیلم امکان اکران پیدا نکردند وقتی در سال 95 فیلم تولید
میشود و ظرفیت اکران سینماها 50 فیلم است اما هر سال تعداد زیادی از فیلمها پشت اکران
باقی میمانند.
آیا هر فیلمی که ساخته میشود باید اکران شود و به جز
اکران هیچ راهکار دیگری وجود ندارد؟
متاسفانه در شرایط موجود تنها راه پیش رو برای دیده
شدن فیلمها و همچنین بهترین راهکار برای بازگشت سرمایه اکران فیلمها و گیشه است.
امیدوارم که با گسترش و بهروز شدن سیستمهای مدرنی همچون VOD کمی
مشکلات حل شود یعنی فیلمسازان قصد کنند که از ابتدا آثار خود را با هدف عرضه در بازارهایی
به جز اکران بسازند اما در شرایط فعلی باتوجه به اینکه شبکه ویدئویی همچنان درگیر معضل
بزرگ قاچاق و کپی غیرمجاز است و تلویزیون حق پخش فیلمهای سینمایی را نمیخرد و یا
اگر هم بخرد هزینه بسیار اندکی را پرداخت میکند، تنها جایی که میماند گیشه سینماهاست.
البته وضعیت گیشه نیز در بسیاری استانها فاجعه است مثلا در شهری مانند ساری ما فقط
یک سالن سینما داریم و فیلمها را به صورت سانسی اکران میکنند و فقط بعضی شهرها مانند
اصفهان و مشهد وضعیت بدی ندارند. در چنین شرایطی اگر فیلمی امکان اکران پیدا نکند یعنی
نابود شده است از طرف دیگر اگر بخواهیم وضعیت اکران را در گلوگاههای دیگری همچون پروانه
ساخت کنترل کنیم باید جلوی تولید را بگیریم که آن هم اعتراض گروهی دیگر را به دنبال
دارد.
به صورت عینی شاهد هستیم که برخی فیلمها که کاملا تجاری
نیستند در زمان اکران و با همان سینماهای محدود با استقبال خوب مخاطب همراه شدهاند
اما بازهم سینماداران رغبتی نشان نمیدهند که تعداد سالنهای اینگونه فیلمها را افزایش
دهند و صاحبان این فیلمها معتقدند اگر آثارشان در هر تعداد سالن اکران شود مورد استقبال
قرار میگیرد.
من درباره این موضوع با برخی از فیلمسازان صحبت کردم.
این تفکر که شما به آن اشاره کردید غلط است. من به تعدادی از آنها گفتم که از ابتدای
آغاز اکران فیلمشان تعداد مخاطبان را بررسی کنند. مشخص شد که مثلا برای یک فیلم فقط
برخی سینماهای شمال شهر با فروش خوبی همراه بوده است و در سینمای جنوب شهر اصلا مخاطب
نداشته است. امروز به دلیل آنکه سیستم نمایش دیجیتال شده و با
DCP فیلمها نمایش داده میشود بسیاری از تهیهکنندگان مشتاق
هستند که فیلمهایشان در سالنهای گستردهای به نمایش دربیاید و گرنه در زمانی که نگاتیو
بود از آنجا که هر کپی فیلم حدود سه میلیون تومان هزینه داشت، تهیهکننده به تعدادی
از فیلمش کپی تهیه میکرد و مطمئن بود برای او سود دارد و اصلا به سمتی حرکت نمیکرد
که فیلم را به سینمایی بدهد که حتی هزینه کپی نسخه 35 را نیز بازنمیگرداند. این انتظار
که همه فیلمها اکرانی با 20 سالن داشته باشند انتظار غلطی است. ما باید در اکران تلاش
کنیم که هر فیلمی به دنبال جذب مخاطب خودش باشد. اساسا راهاندازی گروهی مانند هنر
تجربه با این هدف بود که برخی از فیلمها که میخواهند با مخاطب خاص ارتباط برقرار
کنند و پشت در اکران باقی ماندهاند با استفاده از فرصت گروه هنر و تجربه اکران شوند
و کمی مشکلات اکران حل شود. اما به صورت کلی باید بگویم که وضعیت تولید و اکران در
سینمای ایران مانند یک قیف است که ورودی آن که پروانه ساخت و تولید است بسیار باز و
خروجی آن که اکران است بسیار باریک است.
رفتار نهادهایی که سالن دارند در بخش اکران چگونه است
و چه میزان جدلهایی که بین فیلمسازان و این نهادها به وجود میآید را واقعی میدانید؟
سینمادار به معنی آنکه یک مکانی برای عرضه کالایی دارد
مانند سایر عرصههای اقتصادی به سود بیشتر فکر میکنند و طبیعی است که دنبال فیلمی
باشد که فروش بیشتری دارد و اینکه بخواهیم سینمادار ضرر کند و هزینههای خود را نتواند
پرداخت کند به صرف اینکه فیلمهای فرهنگی اکران کند توقع نابجایی است. تلاش ما در شورای
صنفی نمایش این بود که در اکران با همکاری پخشکنندگان و سالنداران به یک تعادل برسیم
که مثلا به خاطر فروش اندک برخی فیلمها سریع فیلمهای فرهنگی را از اکران خارج نکنند.
البته یک جایی مانند حوزه هنری که صد سالن سینما در کل کشور در اختیار دارد میتواند
در چرخه اکران تعیین کننده باشد. ما به آنها گفتیم که یا باید قبول کنیم که در حوزه
سینما فقط یک نهاد تصمیمگیرنده وجود دارد و آن هم وزارت ارشاد است و هر فیلمی که پروانه
نمایش میگیرد حق دارد که اکران شود البته این مساله فقط مربوط به حوزه هنری نیست بلکه
در سالهای کمی دورتر سینما فرهنگ نیز که متعلق به فارابی بود برخی فیلمها را اکران
نمیکرد. ما به مسئولان حوزه گفتهایم اینکه شما به دلایلی همچون خانوادگی نبودن فیلم
آن را اکران نمیکنید قابل قبول نیست و با این رفتار یک فیلم را ناگهان از صد سالن
سینما محروم میکنید.
اکران سال آینده را باتوجه به فیلمهایی که در جشنواره
فیلم فجر به نمایش درآمد چگونه ارزیابی میکنید؟
اکران سال آینده باتوجه به این فیلمها کمی نگران کننده
است. اینکه ما تعدادی فیلم داشته باشیم که به دنبال تجربههای جدید و نگاه جدید باشند
بسیار خوب است اما اگر این نوع نگاه بخواهد در کل سینما فراگیر شود برای صنعت سینما
خطرناک است. امسال در فجر به این شدت این مساله که برخی فیلمها به دنبالهروی از فیلمهای
دیگر ساخته شدهاند کاملا مشهود بود که بسیار خطرناک است. دوم برخی فیلمها تجارب آوانگارد
داشتند که این مساله نیز خوب نیست و گسترش این نگاه ضربه بدی به سینمای ایران میزند.
امسال میزان فیلمهای تلخ نیز به شدت افزایش پیدا کرده است. قبول دارم که فیلمهای
تلخ بازتاب شرایط اجتماعی ایران است اما باید ظرفیت تماشاگر را در نظر گرفت زیرا ظرفیت
تماشاگر برای فیلمهای تلخ بیحد و اندازه نیست اگر ما به سینما به چشم یک صنعت نگاه
کنیم که باید سود خودش را از جیب خودش خارج کند در سال حداقل نیاز به 5 الی 6 فیلم
کمدی داریم که در فصلهای مختلف بتوانند فروش خوبی داشته باشند. اما برعکس در جشنواره
فیلمهایی میبینیم که ما را ناامید میکنند. از طرفی دیگر وضعیت تبلیغات در سینما
خوب نیست. سال گذشته تبلیغات شبکههای ماهوارهای کمک بسیار خوبی به فروش فیلمها کرد
اما امسال با ممنوع شدن این تبلیغات نمیدانیم که چه سرنوشتی در انتظار تبلیغات سینماهاست.
از طرفی صدا و سیما نیز اصلا به سینما کمک نمیکند و بسیار قطرهچکانی تبلیغات فیلمها
را پخش میکند. مجموع همه این عوامل نشان میدهد که ما سال آینده در بخش اکران وضعیت
نگران کنندهای خواهیم داشت. البته امیدوارم با تولید فیلمهای جدیدخلاف این امر ثابت
شود.
جشنواره فیلم فجر در این میان چه نقشی دارد؟ آیا نمایش
فیلمها در جشنواره باعث میشود که آن فیلم در زمان اکران موفق باشد یا خیر؟
جشنواره فیلم فجر لطمهای به اکران نمیزند بلکه برای
برخی از فیلمها نیز مفید است مثلا سال گذشته فیلمی همچون ابد و یک روز به دنبال موفقیتی
که در فجر به دست آورد و جوایز بسیاری را گرفت، در اکران نیز با موفقیت همراه شد و
به نوعی موجی که به فیلم در طول جشنواره فیلم فجر به وجود آمد در زمان اکران نیز کمک
زیادی کرد. به همین دلیل جشنواره فیلم فجر برای فیلمهای متوسط و متوسط رو به بالا
میتواند مثبت باشد و فیلمهای بد جشنواره فیلم فجر برایشان یک تهدید است.
شما در بخشهای مختلف سینما اعم از تولید، پروانه ساخت
و اکران تجربه دارید. چه راهکاری میتواند مشکل اکران در سینمای ایران را حل کند؟
مشکل اکران در سینمای ایران باید در درازمدت حل شود
زیرا مهمترین معضل اکران در سینمای ایران کمبود سالن سینماست و به هیچ عنوان این مساله
راهحل کوتاهمدت ندارد یعنی باید به سمتی حرکت کنیم که مجتمعهایی مانند کوروش نه
تنها در تهران بلکه در سراسر کشور با تعداد بیشتری ساخته شود و ساخت چنین مجتمعهایی
حداقل 4 سال زمان نیاز دارد. همچنین باید بازسازی سینماها در شهرستانها کاملا جدی
پیگیری شود مثلا وقتی سینمایی در اصفهان بازسازی شد تعداد مخاطبان آن به صورت کاملا
چشمگیری افزایش پیدا کرد. اگر ما تعداد سینماها را افزایش بدهیم آن زمان سالندار است
که به دنبال فیلمساز برای اکران فیلم میگردد. در شرایط فعلی یا باید از تولید فیلمها
کم بکنیم که بسیار سخت است و تنشهای زیادی امکان دارد ایجاد کند یا زمان اکران فیلمها
را کم کنیم تا همه آنها اکران شود که همه فیلمها نابود میشوند.