به گزارش دیباچه، یکی از تهیه
کنندگان سینما که ارتباط خوبی با منتقدان دارد و هر سال قبل از ورد فیلمش به جشنواره
یا قبل از اکران سعی میکند فضایی برای دیده شدن فیلمش فراهم کند و با اهالی نقد، به
گفتگو بنشیند منصور لشکری قوچانی است. تهیهکنندهای که دستکم با کوچه بینام و هفتماهگی
نشان داد مخاطب را میشناسد و میتواند بدون غر زدن و سیاهنمایی و ژست اپوزیسیون گرفتن
و از این قبیل راههای دررو، فیلمهای شریفی تهیه کند که توسط مردم هم خوب دیده شوند.

اصلا شاید بخشی از باهوشی و زیرکی او ریشه
اش در همین تعامل و مشورت پذیر بودن داشته باشد. مشورت کردن با اهالی نقد، رسانه ای
ها، سینماگران، مدیران و....
قوچانی این را خوب می داند که فاصله شکست
مطلق تا پیروزی ممکن است کمتر از یک بند انگشت باشد و همیشه سایه مخوف شکست را کنارش
تصور میکند. روی همین حساب هم تقلا میکند تا موفقیتش، به سادگی تبدیل به شکست نشود.
لشکری قوچانی سال گذشته برای فیلم جدیدش
به سراغ مسعود کیمیایی رفت. ترکیب کیمیایی و لشکری، از همان آغاز ترکیب کنجکاو برانگیزی
بود. دو سبک کار و دو شیوه حرکت کاملا متفاوت قرار بود کنار هم قرار بگیرند و ماحصل
کارشان بشود «قاتل اهلی».
کیمیایی کارگردان اهل دلی است که به شکست
فکر نمیکند و هیچوقت نه از آن میترسد و نه میپذیرد. او هیچوقت شکست را قبول نمیکند
و مثلا باورش نمیشود که فاصله متروپل تا گوزنها و گروهبان و دندان مار آنقدری هست
که بشود اسم متروپل را گذاشت شکست.
سر صبر کار میکند، به شدت عاطفی و با محبت
است و نمیخواهد دل کسی را بشکند. اصلا شاید اگر همه تعارفهایش را کنار بگذارد و حساب
این را نکند که با کمکردن فلان صحنه و بهمان پلان دل این و آن میشکند، آنوقت فیلمهایش
سرو شکل دیگری پیدا میکنند. آنوقت کیمیایی دوباره با «قدرت» میشود قهرمان جوانهای
اطرافش.
شاید همین اختلاف شیوه کار لشکری و کیمیایی
بود که باعث میشد از همان شروع کار باوجودیکه دوستی این دو و ارادت و احترام لشکری
و کیمیایی را به یکدیگر میدانستم هیچوقت نتوانم عکسهای خوشحال و خندانشان را کنار
همدیگر باور کنم.
چند روز پیش هم که به سیاق سالهای قبل به
دعوت قوچانی در دفترش «قاتل اهلی» را تماشا
کردم، دیدم اشتباه نکردهام.
قاتل اهلی چطور فیلمی است؟
قاتل اهلی از آن فیلمهایی است که معلوم
است حرفی برای گفتن دارد (نه پیام ) و چیزهایی انگار دست و پای فیلم را بسته است.
فیلمنامهاش چندپاره است. گویی فیلمنامه
خوبی را گرفته باشند و چند بخش ضعیف هم گنجانده
باشند لابهلایش. اتفاقی که برای فیلم هم افتاده است. فیلمی که یک جاهایی خوب و درست
پیش میرود و جاهایی یکباره سکته میزند و میافتد. بعد هم تمام توان فیلمساز صرف کشدادن
صحنههای سکته کرده میشود و نه بخشهای سرحال و روی فرمش.
چیزی که دیدم ظاهراً همان چیزی است که قرار
است به جشنواره داد شود. فیلمی شلخته و ضعیف، پر از شعارهای نچسب و پرگوییهای بیدلیل.
فیلمی که حتی شخصیت اضافی دارد. شخصیتهایی که اگر حذف شوند آب از آب تکان نخواهد گرفت.
یکباره در اوج روایت خواننده میزند زیر
آواز و نه چند ثانیه که چند دقیقه میخواند و کل حس فیلم را از بین میبرد. به اندازه
ای که حس میکنی کیمیایی فقط خواسته دل فلان بازیگرش را به دست بیاورد و بس. یا جای
دیگر اجازه ندهد بهمان بازیگر از او ناراحت شود و... فیلم آنقدر شلخته و رها شده است
که حتی بازی پرستویی هم دیده نمیشود. باورش سخت است اما باور کنید که در صحنه مرگ
شخصیت اصلی فیلم، نبوغ، تخصص و توانایی کیمیایی، لشکری و پرستویی و کلی آدم حرفهای
کنار هم قرار میگیرد اما دریغ از آنکه مخاطب اشکی بریزد، آهی بکشد یا حتی ناراحت شود.
«قاتل اهلی» که من دیدم هم فیلم خوبی است
و هم فیلم بدی. اگر آن را مجموعه ای از نماها و پلانهای تدوین نشده بدانیم که به تنهایی
باید دید و بعضی را حذف کرد و بهترینهایش را کوتاه کرد و با یک تدوین نسخه نهاییش
را سرو شکل داد، آنوقت ، قاتل اهلی شاید حتی در فهرست آثار کیمیایی، بهترین فیلمش بعد
از انقلاب شود. اما اگر آن را به عنوان یک فیلم کامل و تمام لحاظ کنیم گمانم نقطه مثبتی
در کارنامه کیمیایی نباشد و یحتمل همان خنده و دست انداختن آزاردهنده تلخ متروپل توسط
مخاطبانش دوباره تکرار خواهد شد.
نمیدانم ماجرای حکمیت و اختلاف و آشتی
تهیه کننده و کارگردان به کجا رسید اما امیدوارم کیمیایی با دو حرکت هوشمندانه اجازه
ندهد بهترین فیلم سی و چند سال اخیرش، بشود فیلمی که حتی خودش هم دلش نخواهد اسم آن
را در رزومهاش بیاورد.
اول اینکه رودربایستی را با همه کنار بگذارد.
کافیست از خودش بپرسد شخصیتی که قرار بود حضور بسیار کوتاهی در فیلم داشته باشد حالا
چطور به شخصیتهای اصلی فیلم بدل شده و بی دلیل و با دلیل کلوز آپ یا مدیومهای اوتوی
فیلم پراکنده شده است؟
دو اینکه همانطور که از اول به تهیه کننده
اش اعتماد کرده، حالا هم بی اعتمادی نکند و بگذارد تا تدوین به کمک فیلم بیاید و اجازه
ندهد هنرنمایی و به رخ کشیدن توان و تخصص فیلمساز قدری مثل کیمیایی فدای رودربایستیها
و روحیه بامحبت او شود و به این شک نکند که تدوین میتواند «قاتل اهلی» و کیمیایی و
پرستویی و لشکری و امیر جدیدی و همه را با هم سوار کشتی موفقیت کند.