به گزارش
دیباچه،در ایام مختلف سال، نهادهای دولتی و شبه دولتی اقدام به برگزاری جشنواره های سینمایی با عناوین مختلف می نمایند که علت این اقدام را توجه به فرهنگ و هنر عنوان می کنند.
بخش قابلتوجهي از بودجه سازمانها و نهادهاي مهم فرهنگي كشور كه مصداق بيتالمال
ميباشد، هر ساله به برگزاري جشنوارههاي مختلف فرهنگي و هنري اختصاص پيدا ميکند و
تب جشنوارهزدگي به عنوان پديدهاي شيک و دهان پرکن رو به افزايش است. در همه جاي
دنيا براي برگزاري جشنوارهها اهداف و كاركرد مشخصي در نظر گرفته ميشود و بهطور
دائم هستها و بايدها مورد بررسي قرار ميگيرد، چراکه برخلاف ايران، صرف برگزاري
جشنواره هدف نيست و دستاوردها و استراتژيهاي آيندهنگر اهميت اصلي را دارد، اما در
ايران هر ساله تعداد انبوهي جشنواره فيلم و ساير هنرها برگزار ميشود که ظاهراً نفس
برگزاري آنها و هدر دادن پول بيتالمال اصليترين انگيزه برگزارکنندگان را شامل
ميشود. همين رويکرد غيراستراتژيک باعث شده جشنوارهها در ايران صرفاً کارکرد
دورهميهاي عدهاي از خودمانيها را داشته باشد و مردم در لابهلاي هزينهها و ريخت
و پاشهاي ميلياردي حتي نقش حاشيهاي هم نداشته باشند.
مهم نيست حالا اين جشنوارهها در چه دولتي برگزار ميشود، چه در دولت منتسب به
اصولگرايان باشد، چه اصلاحاتيها و چه معتدلين، هميشه جشنوارهاي هست و هميشه
عدهاي هستند كه اين جشنوارهها را برگزار كنند ولي چيزي كه در اين بين وجود ندارد،
مردم است و سهم مردم از اين جشنوارهها. عموم جشنوارههايي كه در كشور برگزار
ميشود(مشخصاً اينجا در حوزه فيلم و سينما) تعداد مخاطبان و مردمي كه در جريان
برگزاري آن هستند و اين رويداد را پيگيري ميكنند يك جمع بسيار محدود هستند كه عمده
آنها هم از خود برگزاركنندگان ميباشند. جدا از جشنواره فيلم فجر كه اساساً يك
جشنواره ملي و مردمي است، جشنواره فيلمهاي مستند(سينماحقيقت) كه هماكنون در حال
برگزاري است، جشنواره فيلم كوتاه تهران، جشنواره فيلم مقاومت و جشنواره انيميشن و
جشنواره كودك(آن هم در سالهاي دور) تنها جشنوارههايي هستند كه جداي از اينكه
مخاطبان خود را دارند اثرگذاري و اثربخشي خود را در طول اين سالها نشان دادهاند و
مابقي جشنوارهها همه كپي هستند از يكديگر با فيلمهاي تكراري، هيئت انتخاب و
داوران تكراري، فيلمسازان تكراري، جوايز تكراري و در نهايت جشنوارههاي تكراري.
تبليغات دهان پرکن حول و حوش جشنوارههاي بيمحتوا و بيهدف به قدري براي برخي
مسئولان اصالت دارد که شهرها و شهرستانهايي که بعضاً ميزباني جشنوارهها را
برعهده ميگيرند و براي آن سر و دست هم ميشکنند، کوچکترين تأثيري در فرآيند اصلي
جشنوارهها ندارند و تنها امور اجرايي و تدارکاتي به آنها سپرده ميشود.
رامسر يک هفته محفل
تهراننشينهاستروز گذشته نشست خبري جشنواره فيلم ياس برگزار شد و دبير
آن ابعادي از برگزاري آن را تشريح کرد؛ جشنوارهاي که به بررسي فيلمهايي ميپردازد
که در حوزه نمايش خانگي توليد و توزيع ميشوند و در آن فيلمهاي تلويزيوني روي پرده
سينما نمايش داده ميشود! فيلمهايي که اصولاً براي پخش از تلويزيون و شبكه نمايش
خانگي ساخته ميشود. بخش عمده محصولات نمايش خانگي را هم سريالهايي تشکيل ميدهد
که اصولاً نمايش عمومي آن بيمعني است. شهر توريستي رامسر ميزبان اين جشنواره است و
مکان برگزاري آن سبب ميشود برگزارکنندگان براي کشاندن هنرمندان و رسانهها به محل
برگزاري مشکل کمتري داشته باشند، اما کساني که در سالهاي گذشته همزمان با برگزاري
جشنواره فيلم ياس سري به شهر رامسر زدهاند به وضوح اين نکته را لمس کردهاند که
مردم خطه شمال و حتي اهالي رامسر کمترين حضور و مشارکتي در اين جشنواره ندارند و در
واقع اين جشنواره محفل تهراننشينان است و تنها بخشي از هزينههاي برگزاري اين
جشنواره از جيب مردم فقير خطه شمال پرداخت ميشود بدون اينکه بخش اعظمي از اين مردم
حتي از برگزاري آن خبر داشته باشند. در جريان برگزاري جشنواره احتمالاً تني چند از
مسئولان بلندپايه شهري حضور دارند و اگر از آنها درباره ماهيت جشنواره ياس سؤال
کنيد، اطلاع چنداني از کم و کيف ماجرا ندارند و احتمالاً در دل قند آب ميکنند که
نام شهرشان براي چند روز در بخشهاي فرعي خبري آورده ميشود.
ناني که براي برگزارکنندگان گرم ميشودعدهاي
هم در رسانهها متأسفانه نقش کارچاقکن جشنوارهها را برعهده گرفتهاند و براي
اعتباربخشي رسانهاي صفحات روزنامههاي خود را به ابعاد مختلفي از آن اختصاص
ميدهند و همين ضريب دادنهاي کاذب رسانهاي بخشي از جار و جنجال مورد نياز
برگزارکنندگان را فراهم ميکند. مردم هم در حاشيه اين شوي چند روزه تبليغاتي از دور
نظارهگر بيلبوردهايي هستند که در خيابانها نصب شده و احتمالاً از اصل ماجرا
بيخبرند، اينکه اگر اين جشنوارهها براي آنها آب ندارد براي برگزارکنندگان حتماً
نان دارد. از اين دست جشنوارهها که بودجه جاري کشور را ميبلعند کم نيستند و
اشتهاي زيادي براي بالا رفتن تعداد آنها از سوي نهادها و ارگانهاي مختلف وجود دارد
و حتي آن دسته از جشنوارههايي که ادعا ميکنند به شکل دولتي برگزار نميشوند هم به
شکلي غيرمستقيم بخش عمده هزينههاي خود را از طريق بخش دولتي جذب ميکنند و در واقع
در حال حيف و ميل بيتالمال هستند.
تيمهاي مشترک با پشتيباني رسانههاي
مشترکنکته ديگر درباره برگزاري جشنوارههاي مختلف فيلم اين است که
عدهاي افراد ثابت به طور چرخشي مديريت اجرايي، هنري و رسانهاي اين جشنوارهها را
برعهده دارند و اين مديريت را دست به دست ميکنند، گويي که توانمندي ديگري در سطح
کشور براي سپردن اموري از اين دست وجود ندارد. هيئت داوران جشنوارههاي فيلم نيز
همواره اسامي مشخصي هستند که در طول سال از سهميه جشنوارههاي پرتعداد بينصيب
نميمانند. در واقع جشنوارهها سفرهاي چرب با هزينههاي ميلياردي براي فربه کردن
جيب عدهاي خاص است که برگزار نشدن آنها هيچ خللي به زندگي روزمره مردم وارد
نميکند و برخلاف تبليغات، مردم بهرهاي از اين سفره ندارند.
جشنوارههايي که بدون راهبرد برگزار
ميشوداصولاً فلسفه وجودي جشنوارههاي معتبر فيلم در جهان مانند کن،
ونيز و برلين جهت دهي به سينماست، اما جشنوارههاي ايراني بهرغم ثبت اهداف و
انگيزههاي پرطمطراقي که براي آنها ذکر شده است، اما در عمل يک دورهمي دوستانه با
حضور تعدادي از افراد مشخص است که خروجي دندانگيري ندارد، هرچند مديران آن توان
ارائه بيلانهاي طولاني به عنوان دستاورد جهت عرضه به مديران بالادستي و رسانههاي
حامي را دارند.
جشنواره فيلم پروين اعتصامي نيز جزو ليست رويدادهاي به
اصطلاح هنري سال است که اخيراً فراخوان داده و در بهمنماه برگزار ميشود؛
جشنوارهاي که نگاهي کاملاً جنسيتي به سينما دارد و معلوم نيست دستاورد برگزاري آن
دقيقاً قرار است چه چيزي باشد. اين جشنواره در بخش مسابقه فيلم کوتاه خود بخشي دارد
با عنوان «زنان فيلمساز با موضوع آزاد و مردان فيلمساز با موضوع زن.» واقعيت اين
است که کمتر زني را در جامعه ايران ميتوان يافت که از برگزاري چنين جشنوارهاي با
موضوع زنان اطلاع داشته باشد و اين مسئله نشان ميدهد که برگزاري اين جشنواره با
نگاه ملي انجام نميشود و حلقهاي از افراد ذينفع و ذينفوذ وجود دارند که طي سال
بايد بودجههاي ميلياردي بين آنها پخش شود و البته اين هزينهها همواره با نام مردم
انجام ميشود.
براساس آمار طي سال در ايران حدود 50 جشنواره ريز و درشت
فيلم برگزار ميشود که بهطور ميانگين هفتهاي يک جشنواره در سال است، جشنواره فيلم
سلامت، جشنواره فيلم وحدت، جشنواره فيلم سبز، جشنواره فيلم رشد، جشنواره فيلم
تهران، جشنواره رويش، جشنواره فيلم 100، جشنواره فيلم حسنات و اينها فقط بخشي از
اسامي جشنوارههایي است كه در طول سال برگزار ميشود. قطعاً اگر اين همه هزينه را
كه براي برگزاري اين جشنوارهها ميشود، ميشد صرف توليد در همان موضوع كرد قطعاً
دستاورد و اثر بخشي بهتري هم براي سينما و هم براي مردم داشت. موضوعي بودن
جشنوارهها در ايران خود يکي از آفتهاي اصلي به شمار ميرود. در تمام دنيا اهداف
جشنوارهها پنهاني و در زير لايههاي ظاهري دنبال ميشود، اما در ايران هنوز اين
عقلانيت شکل نگرفته که به شکل غيرمستقيم سينماگران را به سوي موضوعات رهنمون کنند.
برگزاري جشنواره در ايران نيز مانند بسياري از پديدههاي ديگري که سوغات و دستاورد
تمدن غرب است هنوز در ظواهر گرفتار است و از عمق لازم برخوردار نيست؛ جشنوارههایي
كه اين روزها عين قارچ سمي روز به روز در حال رشد هستند و فعلاً كسي نيست كه آنها
را از ريشه بكند.