دیباچه: جلسه نقدوبررسی فیلم «پشت در خبری نیست» عصر دیروز (۲۷ شهریور) با حضور کیانوش عیاری (تهیهکننده)، شبنم عرفینژاد (کارگردان)، صالح میرزا آقایی (بازیگر) و سحر عصرآزاد (منتقد) در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.این نشست با استقبال تماشاگران و اهالی سینما همراه بود و هنرمندانی چون ناصر آقایی، خسرو معصومی و سیامک اطلسی از هنرمندان حاضر در این جلسه بودند.
به گزارش
دیباچه، عصرآزاد در ابتدای بحث به سرنوشت اکران این فیلم بعد از هفت سال اشاره کرد: «این فیلم اولین ساخته شبنم عرفینژاد به عنوان کارگردان بوده که به هرحال تاخیر هفت ساله در اکران آن به نوعی دردناک است با اینکه در جشنواره فیلم فجر همان سال بسیار موردتوجه منتقدان قرار گرفت اما بالاخره گروه هنروتجربه توانست امکاناتی را برای نمایش این فیلم فراهم کند.»
کیانوش عیاری در تکمیل صحبتهای عصرآزاد توضیح داد: «سال ۱۳۸۸ سیمافیلم بعد از ساخت سریال «روزگار قریب» شاید میخواست به نوعی مرا تشویق کند و از من خواست در طول یک سال بر فیلمنامه حداقل ۱۰ تلهفیلم نظارت کنم و اگر در این بین فیلمی هم قابلیت تبدیل به فیلم سینمایی داشت،آن را تولید کنیم. در آن سالها سونامی فیلمنامههای سینمایی به دفتر من سرازیر شد که برخی از آنها خوب بودند. در این بین سه یا چهار فیلمنامه بودند که قابلیت تبدیل به فیلم سینمایی را داشتند، که یکی از همین فیلمنامهها «پشت در خبری نیست» بود، البته در این میان به خودم آمدم و دیدم که همه زندگیم مشغول مطالعه فیلمنامه شدهام و از خود پرسیدم پس فیلمسازی خودم چه میشود!»
کارگردان «خانه پدری» ادامه داد: «از همان ابتدا تصورم این بود که اگر دستی بر روی فیلمنامه این فیلم کشیده شود، به فیلم سینمایی خوبی تبدیل میشود. در ابتدا کارگردانی این فیلمنامه را به مهدی هاشمی پیشنهاد دادم که به دلایلی میسر نشد، بعد از آن طبق شناختی که طی این سالها از شبنم عرفینژاد داشتم و در سریال «روزگار قریب» منشی صحنه هم بود، قابلیتهایی در ایشان دیدم که میدانستم میتواند از پس کارگردانی این فیلمنامه بربیاید، با اینکه ایشان تجربه ساخت حتی یک ثانیه فیلم سینمایی را نداشتند. این فیلم ساخته شد و معتقدم تجربه اول ایشان در ساخت فیلم بسیار چشمگیر است. البته فیلمنامه ویژگیهایی از روان بودن را داشت که به نوعی امتیاز هم محسوب میشد، که البته همهچیز در ساخت فیلم، این مساله نیست. بازی بازیگران، چگونگی فیلمبرداری و دوربین روی دست در لوکیشن ،انتخاب هوشمندانه کارگردان بود.»
در ادامه این بحث شبنم عرفینژاد هم به تاخیر اکران فیلم در این سالها اشاره کرد: «داستان غمانگیز اکران نشدن «پشت در خبری نیست» این بود که من و آقای عیاری هیچوقت متوجه نشدیم چرا فیلم اکران نشد! با اینکه در جشنواره فیلم فجر اتفاقات خوبی برایش افتاد و در جشن منتقدان سینمایی مهراوه شریفینیا برای آن جایزه هم گرفت.»
او در ادامه، پیرامون ویژگیهای فیلمنامه گفت: «زمانی که میخواستم فیلمبرداری پروژه را آغاز کنم، از قبل دکوپاژ را طراحی کرده بودم. فیلمنامه بسیار روان نوشته شده بود و با بازنویسی آقای عیاری روانتر هم شده بود. نگاه آقای عیاری به گونهای جزئینگر است که دیگر به خود اجازه نمیدادم ،بخواهم در فیلمنامه تغییری ایجاد کنم اما آنچیزی که در طول این سالها از آقای عیاری یاد گرفته بودم را در نوع دکوپاژ و اجرا پیاده کردم. نه در ساخت اولین فیلمم بلکه همیشه، فیلمسازی من تحت تاثیر اندیشه کیانوش عیاری است زیرا شش سال است که زیرنظر ایشان و در کنارشان کار و کسب تجربه میکنم.»
صالح میرزا آقایی از بازیگران فیلم هم پیرامون همکاری خود در فیلم توضیح داد: «برای من باعث افتخار بود که در کنار آقای عیاری به شاگردی بپردازم و تجربه همکاری با شبنم عرفینژاد برایم بسیار لذتبخش بود. دیدگاه زیبایی وجود دارد که میگوید من فیلم میسازم تا مردم را سرگرم کنم و این دیدگاه درباره «پشت در خبری نیست» هم مطرح است.»
او در ادامه افزود: «اگر نقش من در قالب یک پلیس نیرو انتظامی باورپذیر و روان است، بهخاطر راهنماییهای بجا و درست شبنم عرفینژاد بود. پلیس در این فیلم خارج از پز و ادعای قهرمانی حضور دارد و همین نکته به رئالیستی بودن آن کمک کرده است.»
در بخش دیگری از این نشست کیانوش عیاری عدم حضور «پشت در خبری نیست» را در جشنوارههای خارجی مورد بررسی قرار داد: «علت حضور نداشتن این فیلم در جشنوارههای خارجی شاید این باشد که فیلم مدعی کندوکاو مسائل اجتماعی نیست و هیچ ادعایی جز ارائه سرگرمی ندارد، البته من مفتخرم که این فیلم کار درستی در گذران فراغت شما انجام میدهد. هرچند شاید فیلمهایی
که خودم میسازم کمی تلخ باشد آن هم به این علت است که خودم تلخ هستم و مسائل تلخ بیشتر به چشمم میآید. اما باور کنید زمان ساخت فیلم همه فکرم حول محور این موضوع است که مخاطب چگونه از تماشای آن لذت ببرد.»
عیاری در ادامه یادآور شد: «در طول دوران فیلمسازیام کارهایی را ساختهام که ربطی به فیلمسازی من نداشته است، مثلاً بعد از ساخت «آن سوی آتش» که در سال ۶۶ که فقط یک اکران چهار، پنج روزه داشت، فیلمنامههای من در فارابی و ارشاد رد میشد و از آنجا که به جز نجاری هیچ کار دیگری هم بلد نبودم و خیال فیلمسازی هم در سر داشتم سراغ ساخت آثار دیگری مثل «یک روز باشکوه» و «دو نیمه سیب» رفتم. البته در این فیلمها هم هرآنچه را که لازم بود صرف کردم و انرژی زیادی گذاشتم، اگرچه با فکر من همخوان نبودند ولی به نظرم این فیلم «پشت در خبری نیست» هم کار جذابی بود، چون هر بار که خواستم بخشهایی از آن را به بهانهای و برای انجام کاری ببینم آنقدر گیرایی داشت که تا انتها مرا با خود بکشاند.»