طی چهل و هشت ساعت گذشته خبرها و گزارشهای متعددی در رسانههای مختلف منتشر شد مبنی بر اینکه انتشار آثار برخی خوانندگان داخلی در یک وبسایت غیرمجاز جنجالی شده است .
دیباچه :
روز گذشته دکتر «علی مرادخانی»، معاون هنری وزارت ارشاد، خبر ممنوع الکاری خوانندهها به دلیل همکاری با آن وبسایت را تکذیب کرد.
پیش از صحبتهای معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی لیستی حاوی اسامی خوانندگانی که ممنوع الکار شدهاند در فضای مجازی دست به دست شده بود. در این لیست نام «رضا صادقی» هم به چشم میخورد. خوانندهای که از انتشار این اخبار و تکذیبشان دل خوشی ندارد و به تازگی واکنش تندی نسبت به حواشی چند روز اخیر نشان داده است.
خواننده آلبوم «وایسا دنیا» فایل صوتی تند و تیزی را در کانال شخصی تلگرام خود منتشر کرد و به نوعی یک درد و دل خطاب به هوادارانش بود. رضا صادقی در بخشهایی از این فایل صوتی میگوید:«همیشه در مقابل اکثر اتفاقات سکوت کردم و همیشه گفتم آخرین سنگر سکوت است. اما راستش را بخواهید یک مقدار به من برخورده است. دروغ چرا؟ نمیدانم چرا عدهای فکر میکنند میتوانند با کیانت بازی کنند. یک روز خیلی ساده بیانیه میدهند که فلانی و فلانی به دلایل خیلی خندهدار ممنوع الفعالیت و ممنوع الکار هستند و روز بعد در عین آرامش میگویند که تکذیب میکنیم و اصلا چنین چیزی نبوده است. من اصلا از این قصهها نه خوشحال میشوم و نه ناراحت. بلکه پیر میشوم.
به خودم میگویم پس از بیست سال کار کردن، بعد از این همه عمر جان گذاشتن برای روح مردمم که دوستشان دارم، ببین چه دارد نصیبم میشود؟ از ماست که بر ماست. همیشه سرمان پایین بوده و ساکت ماندیم. الان هم نمیتوانیم کاری کنیم. نه اینکه کسی فکر کند با این حرفها میتوانم کاری کنم. فقط دلم پر است. فقط احساس میکنم به من برخورده و توهین شده است. اگر یک عده واقعا خبر دروغ پخش میکنند، چرا جلوی آنها را نمیگیرند؟ و اگر راست است چرا اینگونه است؟ از همه بدتر این قصه است که دور از جان دوستانم، ما فقط باید دچار یک بیماری صعب العلاج بشویم تا مجوزهای آنچنانی داشته باشیم. فقط باید دچار یک سری اتفاقات عجیب و غریب زندگی بشویم تا نگاه مهربانی به ما بشود. نخواستیم به خدا... چگونه در روزهای افتتاحیهها و روزهای خوب، ما هستیم.
در روزهای بد ما کی کجاست؟ دلمان به همین مردم و شما خوش است. خواستم بدانید که من از شنیدن آن خبر اصلا تعجب نکردم و از تکذیب این خبر هم خوشحال نیستم. به دلیل اینکه دیگر فرقی نمیکند. وقتی پس از یک عمر کارکردن، اینگونه صبح تا شبت بهم میریزد و آشوب میشوی، وای به حال روزهای آینده. برای روزهای پیریام دید خوبی ندارم ولی از ماست که بر ماست و هیچی نگویم بهتر است.»