دیباچه: مهرداد فرید سخنگوی شورای عالی تهیه کنندگان در گفت و گو با روزنامه نوآوران درباره مسایل پیش آمده برای فیلم های اکران نوروزی و توقیف فیلم «عادت نمیکنیم» مطالبی را بیان کرد.
به گزارش دیباچه؛مشروح این گفتوگو به لحاظ اهمیت از سوی دیباچه بازنشر می شود.
چرا در طول پنج سال گذشته فیلم دیگری نساختید؟ آیا دخالت حوزه هنری در اکران آخرین فیلمتان «بیتابی بیتا» در اینباره تاثیری داشته است؟
این سوال را باید از کسانی پرسید که نه فقط سینما را بلکه کل کشور را به نقطهای رساندند که همه چیز از رونق بیافتد و رکود بر آن حاکم شود. آنها باعث شدند که انگیزه افراد برای فعالیتکردن خاموش شود و این اتفاق تنها در سینما نیافتاد بلکه همه عرصه ها را فرا گرفت. با این تفاوت که فعالیت در عرصه فرهنگ با پیچیدگی، حساسیت و تحریک پذیری بیشتری همراه است. کارخانههای بسیاری متوقف شدند، کارگران بیکار و عده زیادی تا ماهها نتوانستند حقوقشان را دریافت کنند. اهل فرهنگ به خصوص اهالی سینما اموالشان با بد رفتاری نهادهای دولتی و نیمه دولتی به یغما رفت و یا در منگنه سانسور له شدند. آنها در تنگنای بیشتری قرار گرفتند و با ممیزیهای بیشتری در نوشتن فیلمنامه مواجه شدند. همه این عوامل دست به دست هم داد تا چرخ سینما به مثابه فرهنگ، هنر و اقتصاد از چرخیدن بایستد. من هم یکی از ان افرادی هستم که به دلیل دسترسی نداشتن به منابع دولتی زودتر از بقیه متوقف شدم. البته در آن دوران فیلمهایی ساخته شد که بیشتر فیلمهای تبلیغاتی بودند و سازندگانشان میتوانستند از منابع دولتی استفاده کنند. فیلمهای بیرمقی که مخاطبی نداشت و در نتیجه فروش خوبی هم نداشت و البته ساخته شدن یا نشدنشان تاثیری در بالندگی سینما نداشت.
آیا تغییر دولت نتوانست تغییری در انگیزه فیلمسازی شما ایجاد کند؟
دولت فعلی باید سالها تلاش کند تا بتواند تخریبی که دولت قبلی در دو دوره ایجاد کرد را درست کند و تازه ما را به نقطه اول بازگرداند. چون ما در دوران احمدینژاد بسیار پایینتر از نقطه صفر قرار گرفته بودیم. در واقع محمود احمدینژاد 8 سال برای نابودی اقتصاد، فرهنگ و حتی سیاست این کشور ممارست کرد که حالا برای رفع این نابودیها حداقل به دو برابر آن زمان نیاز است. تخریب از سازندگی راحتتر است و به زمان کمتری نیاز دارد.
در طول پنج سال گذشته که فیلم نمیساختید چه کاری انجام میدادید؟
بیشتر زمانم را به مطالعه و تماشا کردن میگذراندم. البته چندباری هم تیزر تبلیغاتی ساختم اما بیشتر فعالیت سینمایی ام معطوف به نوشتن بود. در حال حاضر چند فیلمنامه آماده دارم که اگر فرصتی دست بدهد سعی میکنم آنها را بسازم.
مدتی است که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره اکران شدن فیلم «50 کیلو آلبالو» اظهارنظرات شخصی داشتند که اکران این فیلم در شهرستانها و توزیع آن در شبکه نمایشخانگی را با اما و اگر رو به رو کرد. البته قبلا هم چند باری این اتفاق افتاده و علی جنتی در خصوص اکران برخی فیلمها اظهار نظر کرده. مانند فیلم «خانه پدری». فیلم شما«بیتابی بیتا» هم در سال 90 به دلیل اظهار نظر سلیقهای حوزه هنری در اکران دچار مشکل شد. فکر میکنید این اظهار نظرات شخصی و سلیقه ای چه آسیبهایی را به همراه دارد؟
وزیر ارشاد باید همیشه به یاد داشته باشد که «وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی» است نه یک منتقد فیلم! او باید همیشه به یاد داشته باشد که شان و مرتبه وزیر بودن را حفظ کند و بداند که بیشترین مسئولیت یک وزیر پاسداری از مجوزهاییست که در وزارتخانهاش برای اهل فرهنگ صادر میشود.
«قوانین» آن چیزی است که از گذشته به عنوان میراث به ما رسیده و اهل فرهنگ بر مدار آن فعالیت میکنند. این قوانین و آییننامهها که به وسیله دولت و مجلس به تصویب رسیده اند در اختیار وزیر قرار گرفته اند تا مبنای عمل او در وزارتخانه اش باشند. اگر وزیر آنها را کنار بگذارد، بنشیند و خودش نقد فیلم کند و بر این اساس بخواهد حکم صادر کند، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود و میراث گرانبهای «قانون» از بین میرود. ما فیلمسازان براساس اعتماد به این قانون است که پروانه ساخت و نمایش فیلم دریافت میکنیم و بر طبق آن فیلم میسازیم، اگر قرار باشد این مجوزهای قانونی به تکه کاغذی بیارزش تبدیل شود چطور میتوانیم فعالیت کنیم؟!
به نظرتان چنین روندی در طولانی مدت میتواند روی سرمایهگذاریهایی که در سینما میشود تاثیر بگذارد؟ چون اگر بینظمی و برخورد سلیقه ای با قوانین به یک روند تبدیل شود اولین ضرر و آسیب را سرمایهگذاران فیلمها متحمل میشوند.
نه تنها در دراز مدت بلکه در کوتاه مدت هم صدمه میزند. همین حالا که من مشغول آماده کردن مقدمات ساخت فیلم جدیدم در بخش خصوصی هستم، میبینم که وقتی این اخبار و اطلاعات به گوش سرمایهگذار میرسد او از کار کردن منصرف میشود. اصلا چنین برخوردهایی ضد مرامنامه اقتصاد مقاومتی است که مقام معظم رهبری روی آن تاکید دارد. به هر حال وقتی بحث اقتصاد مطرح میشود مخصوصا اقتصاد مقاومتی که قرار است در شرایط خاص صورت بگیرد، این اتفاقات میتواند قاعدهی بازی را به هم بزند و همه را زمینگیر کند. علی جنتی باید بداند که وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی است نه وزیر سیاسی. خوب نیست که او هر گاه تحت تاثیر شرایط، گروههای فشار و کسانی که درباره سینما اظهار نظر میکنند، موضع جدیدی بگیرد. چون این موضوع بیشتر از همه به وزارتخانه خودش آسیب میزند.
اگر امروز میتوانستید بین دو گزینه نبودن وزارتخانه ای به نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا حضور وزیر ارشادی که خودش هنرمند باشد و دغدغههای هنری داشته باشد، کدام را انتخاب میکردید؟
وجود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ضروری است. در همه کشورها وزارتخانه ای بدین شکل وجود دارد که متصدی امور فرهنگ و هنر است. اما این وزارتخانه باید از هنرمندان حمایت کند و انجام فعالیت برای آنها را ممکنتر و آسانتر بنماید نه اینکه خودش سد دیگری باشد برای ادامه راه آنها. شاید اگر نام این وزارت خانه تغییر میکرد اتفاق بهتری میافتاد. یعنی اگر به جای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ما وزارت فرهنگ و هنر اسلامی داشتیم شاید اوضاعمان بهتر بود. به نظر میرسد این کلمهی «ارشاد» مسئولان این وزارت خانه را دچار سو تفاهم کرده است. وقتی کلمه ارشاد در میان باشد، وزارت خانه را در موضعی بالاتر از هنرمند قرار میدهد. در حالی که شان هنرمند بالاتر از یک مقام دولتی است. در شرایط فعلی این سو تفاهم باعث شده که دولتمردان به هنرمندان از بالا به پایین نگاه کنند. به این ترتیب حمایت، همدلی و همراهی با هنرمندان تبدیل شده به خطاب و عطاب!
اتفاقات دیگری هم در این مدت گریبان سینماگران مخصوصا تهیهکنندگان سینما را گرفته است. شکایت صدا و سیما از چند تهیهکننده سینما به خاطر تبلیغ تیزر فیلمهایشان در شبکههای ماهوارهای فارسی زبان و در ادامه حکم قوه قضائیه برای توقیف فیلم «آااادت نمیکنیم» از همین دست است. به عنوان یک فیلمساز و سخنگوی شورای عالی تهیهکنندگان چه نظری در این باره دارید؟
شهید مرتضی مطهری از شخصیتهایی است که امام خمینی (ره) به طور کامل او را تایید کرده است. شهید مطهری کتابی به نام «نظام حقوق زن در اسلام» دارد که این کتاب پیش از انقلاب ابتدا در ستونی ثابت در مجله «زن روز» چاپ میشد. علی مطهری یا داماد شهید مطهری، آقای لاریجانی میتوانند این قضیه را گواهی کنند. همین امروز اگر به سراغ این آقایان برویم و از آنها بخواهیم که یک مجله مبتذل از دوران پهلوی را مثال بزنند، «زن روز» اولین مثال آنها خواهد بود. اگر بخواهیم بر مدار امروز قضاوت کنیم، اگر شهید مرتضی مطهری زنده بود، باید او را بازداشت میکردند و از او میپرسیدند چرا در آن مجله مطالبش را چاپ کرده؟! اما باید دست شهید مطهری را بوسید که او از یک تریبون مبتذل استفاده کرد تا محتوای درست ارائه دهد. چرا امروز ما این کار را انجام ندهیم؟ فرض کنیم شبکههای ماهوارهای فارسی زبان به استکبار جهانی تعلق دارند، مبتذلند و بسیاری از برنامههای آن مغایر با فرهنگ ماست. اما توجه داشته باشید که اهالی سینما توانسته اند گوشه ای از ان را تصاحب کنند و محتوای سالم و مناسب را به مخاطبان آنها ارائه دهند. بهتر است اول از خودمان بپرسیم که سینماگران نجیب و خلاق ما چه چیزی را از این شبکهها تبلیغ میکنند؟ غیر از این است که در حال تبلیغ فیلمهایی هستیم که ذیل پرچم جمهوری اسلامی ایران و ولایت ساخته شده اند؟ مگر امام خمینی (ره) نبود که میگفت «بدترین فیلم ایرانی از بهترین فیلم خارجی بهتر است»؟ بله! ما از تریبونی که مال ما نیست برای تبلیغ محتوای خوبمان استفاده کردهایم. کجای این اتفاق بد است؟ آن وقت آقایان به جای آن که ما را تشویق کنند، بگویند آفرین چقدر شما زرنگ هستید که توانستید چنین کاری انجام دهید، مانند کاری که شهید مطهری انجام داد، چنین برخوردهایی انجام میدهند. از این شبکهها فیلمی مثل «ایستاده در غبار» تبلیغ میشود که هم منتقدان سینما، هم مردم و هم دولتمردان آن را پسندیده اند. چرا نباید کاری کنیم که این فیلم بیشتر بفروشد؟
فکر میکنم اگر بقیه هم از این دیدگاه به این مساله نگاه کنند با ما موافق خواهند بود. به این دلیل است که ما در خانه سینما و در شورای عالی تهیهکنندگان درصدد هستیم تا در روزهای آینده این مساله را با سازمان بازرسی کل کشور، دادستانی و شورای عالی امنیت ملی مطرح کنیم. تا این سوء تفاهمات برطرف شود.
فکر نمیکنید بخشی از این ماجرا به عملکرد صدا و سیما و شهرداریها مربوط میشود که با تعرفههای سنگین توان تبلیغات داخلی را از سینماگران گرفته اند؟ آنها مخصوصا صدا و سیما با قیمتهای گزاف و اعمال سلایق شخصی فیلمهای سینمایی را تبلیغ میکنند. که به این ترتیب فیلمساز عطای تبلیغات در بیلبوردها شهرداری و یا سازمان صدا و سیما را به لقایش نی بخشد. مثلا چون با فیلمهای مسعود دهنمکی همسو هستند تبلیغات آن را به طور مجانی در ساعات پربازدید تلویزیون پخش میکنند و یا دیده شده که از نمایش برخی چهره ها خودداری میکنند و علت آن را ممنوع التصویر بودن آنها اعلام میکنند. آن هم بدون این که بگویند چرا این هنرمندان ممنوع التصویر هستند؟
دقیقا همین طور است که میگویید. ضمن آن که اصولا سازمان صدا و سیما در رقابت عرصه را به شبکه های ماهواره ای فارسی زبان باخته است و اصولا تماشاگران خود را از دست داده و تبلیغات در آن تاثیر خود را از دست داده است.
آیا اصولا برخوردهای دادستان محترم تهران با صاحبان فیلمها مبنای حقوقی و قانونی کافی دارد؟
مساله از زاویه حقوقی این چنین است که تهیه کنندگان سینما پس از تولید فیلمهاشان که همگی با نظارت و مجوز قانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تولید میشود، همزمان با انعقاد قرارداد با شرکتهای پخش داخلی، با شرکتهای پخش خارجی به عقد قرارداد مبادرت میکنند تا همزمان با پخش فیلمهاشان در ایران، در سینماهای سایر کشورها، (خصوصا کشورهایی که ایرانیان بیشتری را در خود دارد) به نمایش درآیند. دستور دادستان به منزلهی این است که شرکتهای خارجی طرف قرارداد سینمای ایران اجازه تبلیغات نداشته باشند این درحالی است که قراردادهای بین المللی فروش فیلمها، چنین درخواستی را نمی تواند در بر داشته باشد و اصرار بر این موضوع به منزلهی شکست مالی آن شرکتها و پایان صادرات قانونی فیلمهای ایرانی به جهان خواهد بود! ضمن آن که با کدام مبانی حقوقی میتوان تهیه کنندگان داخل کشور را به خاطر اقدامات اشخاص حقوقی ثالث که در ایران حضور ندارند، تنبیه کرد؟!
اصولا محروم ساختن تماشاگران خارجی، خصوصا میلیونها ایرانی مقیم خارج از کشور، از فیلمهایی که تحت لوای جمهوری اسلامی و زیر سایه ولایت ساخته میشوند، گام زدن بر خلاف مسیر صدور مضامین فرهنگ انقلابی و اسلامی است و اقدامی است در جهت مخالف تلاش های فرهیختگان کشورمان در بستر اقتصاد مقاومتی!