او ابتدا خطاب به برخی از همکارانش که از حضور در جشنواره فیلم فجر انصراف دادند گفت:
حق یک فیلم با تمام مشقات و مشکلاتی که در راه ساخته شدن دارد، هست که دیده شود و در مناسبتی رسمی مورد ارزیابی قرار گیرد. این موضوع از بابت انگیزه تمامی عوامل یک فیلم با سرنوشت هنر سینمای کشور، ارتباط مستقیم دارد.
او همچنین در جای دیگر گفت:
ای کاش نیتهایمان هم خالص باشد، و بنا به صلاح شخصی خود ـ فیالمثل ترس از برخورد تحقیرآمیز مخاطب با فیلممان به سیاق و روال ادوار گذشته ـ پشت احساسات پاک مردم قایم نشویم.
الان وقت کنار کشیدن نیست. تحریم فستیوال و عدم حضور راه چاره نیست چرا که جا برای دیگرانی باز میشود که انگیزههای دیگری دارند. الان باید بود و حرف زد. الان باید طیف هنرمندان یکصدا مطالبات و انتظارات خود را در یک قالب واحد مطرح نماید.
به واقع این بخش های مهم صحبتهای شهاب حسینی شاید به نوعی زنگ خطر بزرگی است برای سینمای کشورمان؛ اینکه یک تهیه کننده ، یک سرمایه گذار با این شرایط سخت اقتصادی سینما ، تصمیم می گیرد دل به دریا بزند ، گروهی را آماده کند تا فیلمی ساخته شود تا در نهایت چراغ سینما خاموش نماند؛ سرنوشت اکران فیلم ها ، دیده شدن یک اثر در بسیاری از مواقع نشات گرفته از نحوه دیدن آن فیلم و موفقیت هایش در جشنواره فیلم فجر است؛جشنواره ای که به گواه بسیاری از اهالی سینما ، ویترین یک سال فعالیت سینمایی کشور است و مهمترین رویداد سینمایی ایران ؛ اما متاسفانه آن ها که درگیر جهت گیری های سیاسی و بعضا جو مسموم فضای مجازی و اینستاگرام شده اند ترجیح دادند اینطور تحلیل کنند که اگر ما در جشنواره فیلم فجر شرکت کنیم توهین به مردم کردیم ،مردمی که این روزها حالشان خوب نیست و فضای سختی را تجربه می کنند؛ اما به واقع این مردم چه کسانی هستند؟ آیا آنها که امسال هم به مانند سال های گذشته بلیط تهیه می کنند تا فیلم های منتخب جشنواره فیلم فجر را با تشکیل صف های طولانی از نزدیک ببینند مردم نیستند؟ چرا باید فضای سینما را با فضای درگیری های احساسی فضای مجازی ارتباط بدهیم و با احساسات شخصی و بعضا بدون تحلیل منطقی ، فضای نا امیدی را در جامعه بیشتر کنیم و به این شکل اتحاد خانواده سینمای ایران را زیر سوال ببریم؟ چرا باید بین شهاب حسینی و ترانه علیدوستی که مشترکا کارهای شاخصی داشتند اینچنین تفاوت نظر باشد؟ آیا اینگونه تصمیم گیری ها تاثیری نخواهد گذاشت که در پروژه های بعدی این حضور ها را کمتر شاهد باشیم یا اصلا شاهد نباشیم؟ هر روز که پیش می رویم عده ای از بازیگران و اهالی سینما علیه آن دسته که خواهان انصراف هستند بیانیه می دهند و می گویند این کار به صلاح سینمای ایران نیست و با طعنه ها و کنایه ها حرف می زنند و گروهی دیگر نیز حملات تندی به چهره هایی مانند نوید محمدزاده و شهاب حسینی می کنند که چرا از قطار ما پیاده شدی؟
نتیجه این تصمیمات ، بیانیه دادن ها به طور قطع دودش ابتدا در چشم سینمای ایران می رود و دوما آنها که از این اختلاف نظر ها خوشحال می شوند فرصت را به نفع خود خواهند دید و سعی می کنند تک صدایی را در سینمای کشورمان رقم بزنند .
امیدواریم تا پیش از آغاز جشنواره فیلم فجر ، ریاست سازمان سینمایی ، روئسای صنوف سینمایی ، بزرگان سینمای ایران با حفظ دعوت به آرامش ،مانع از گسترش مونولوگ های نه چندان جالب هنرمندان در فضای مجازی شوند.