چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳  |  Wednesday, 24 April 2024

دیباچه

کد خبر: ۴۹۸۹۱
تاریخ انتشار : ۰۲ : ۱۲ - ۲۲ آبان ۱۳۹۸
فاطمه شعبانی: «شهربانو موسوی» در مهر ماه ۱۳۳۹ در اقلید فارس به دنیا آمده و تحصیلات دبیرستانی اش را در شهرستان آباده به پایان رسانده و بعد از ازدواج به دانشگاه رفته و در رشته ادبیات تحصیل کرده است. این بازیگر فعالیت ابتدایی خود را در دهه ۷۰  از مرکز صدا و سیمای فارس شروع کرد و به عنوان قصه گو و گوینده فعالیت کرده است. موسوی بعد از مدتی به همراه همسر و فرزندانش به تهران مهاجرت می‌کند و در دهه ۸۰ در فیلم خوابگاه دختران در  نقش سکینه خانم ظاهر می‌شود. بازی مسلط و آشنا بودن به شرایط کار بازیگری و سینمایی و لهجه و بیان خوب، باعث می‌شود خیلی زود در چند فیلم و سریال دیگر به ایفای نقش بپردازد و به نحو احسن از عهده نقشهایش بربیاید. «شهربانو موسوی» که با سریال‌های طنز «جایزه بزرگ» و «متهم گریخت» بین عموم مردم به شهرت رسیده این شب‌ها در نقش «عمه خانم» در سریال «حکایت‌های کمال» ظاهر شده است. گفتگوی ما را با این بازیگر محبوب بخوانید:
 
عمه‌های زمان قدیم تحکم و محبت را با هم داشتند |صدای من کُد من است! | علاقه ام خوانندگی بود و به نمایش و فیلم فکر نمی‌کردم

 چرا عمه خانم کمال این همه بد اخلاق است؟

حیف است که بگویید عمه خانم بد اخلاق است ما ۲ نوع بد اخلاق داریم: یکی بداخلاق آزار دهنده و بدجنس و یکی بداخلاق دلسوز؛  این عمه خانم اگر با تحکم صحبت می‌کند در واقع خصلتا این طور آدمی نیست در کل دلش می‌سوزد. اگر کمی هم بد اخلاق به نظر می‌رسد از آن بداخلاق مهربان‌ها است که قلب پاکی دارد. البته برای اینکه حرفش را به کرسی بنشاند باید تحکم داشته باشد. انتخاب آقای صلح میرزایی به جا بود. عمه‌های زمان قدیم تحکم و محبت را با هم داشتند. البته گاهی بداخلاقی هایش هم بی خود و بی دلیل نیست مثلا وقتی می‌بیند حوض خانه اینقدر کثیف است و مثلا داوود بی خودی می‌ترسد و دارد تسلیم یک آژان می‌شود، خب حق دارد که عصبی شود، چون آدم‌ها فقط باید از خدا بترسند البته خدا هم ترس ندارد خدا مهربان و خدای دوست داشتنی است باید از کسانی ترسید که ازخدا نمی‌ترسند؟!

عمه خانم با بی بی متهم گریخت چقدر تفاوت دارد؟

زمین تا آسمان این ۲ تا نقش با همدیگر تفاوت دارند. بی بی شیرین، شاد و دوست داشتنی که مدام می‌خندید و خنده از روی لبهایش کنار نمی‌رفت با این عمه خانم که تحکم آمیز دستور می‌دهد، با همدیگر تفاوت اساسی دارند. آقای صلح میرزایی هوشمندانه به شدت کنترل می‌کردند که یک وقت این نقش وجه تشابه‌ای  با بی بی نداشته باشد. سریال حکایت‌های کمال، صحنه و سکانس‌های بسیار دیدنی دارد همانطور که می‌دانید من از قسمت چهارم وارد شدم پس هنوز خیلی حرف برای گفتن دارد و باید منتظر قسمت‌های دیگر این مجموعه باشید. البته همین چند قسمت هم که پخش شده خیلی‌ها می‌گویند چقدر این دوتا نقش با همدیگر تفاوت دارند.

 بازی کردن نقش عمه خانم را دوست داشتید؟

 من نقش منفی و خاص را خیلی دوست دارم و از نقشم خیلی راضی هستم. سعی کردم از بازیگر طنز بازیگری مثل عمه در بیاید که لحن کلام و رفتارش متفاوت است. اصولا دوست داشتم این نوع نقش را تجربه کنم و این جور عمه‌ها را کم و بیش دیده بودم و هنوز هم می‌بینم. البته این عمه خانم به نمایندگی از همه عمه‌ها می‌خواهد بگوید اصولا عمه‌ها بد نیستند همنطور که مادر‌ها بد نیستند، اما عمه‌ها مظلوم واقع شده اند. مثلا هرکس بچه اش خوشگل نباشدیا باهوش نباشد می‌گویند به عمه اش رفته و اگر خوشگل و باهوش باشد می‌گویند: به خاله اش رفته است! به عنوان عمه باید شاهد این حرف‌ها باشی و خم به ابرو نیاوری عمه‌ها خیلی بزرگوار هستند.

از بازی در سریال حکایت‌های کمال خاطره خاصی دارید؟

یک پروژه هرروزش یک خاطره است. فیلمبرداری سریال حکایت‌های کمال در شهرک غزالی ودر در سرمای سخت زمستان بود که آب در دهان آدم یخ می‌زد و  ما مجبور بودیم از شدت سرما گالش‌ها را روی حلب‌های آتش گرم و پایمان کنیم. اما همه عوامل به عشق مردم همه این سختی‌ها را به جان می‌خریدند تا یک سریال زیبا و دیدنی به تصویر کشیده شود. آقای صلح میرزایی یکی از خوش اخلاق‌ترین و خستگی ناپذیرترین کسانی است که من سعادت همکاری با آن‌ها را داشته ام. وقتی یک سکانس می‌گرفتند باید زیبا، درست و حساب شده می‌شد تا مطابق میلشان نمی‌شد باز تکرار می‌کردند. خوشحال بودم که با ایشان همکاری داشتم. آقای شایان فر هم با اندک بودجه و امکانات از دل و جان مایه گذاشتند و  این سریال خوب را ساختند.
 
عمه‌های زمان قدیم تحکم و محبت را با هم داشتند |صدای من کُد من است! | علاقه ام خوانندگی بود و به نمایش و فیلم فکر نمی‌کردم

 شما با فیلم سینمایی خوابگاه دختران به سینما و تلویزیون معرفی شدید، از چگونگی این اتفاق بگویید؟

من در یک خانواده سخت گیر بزرگ شدم. درجوانی کلا علاقه خاصی به آواز و ترانه داشتم. وقتی درگروه کر بودم به من می‌گفتند: چرا تک خوانی نمی­کنی؟ علاقه ام خوانندگی بود و به نمایش و فیلم فکر نمی‌کردم، اما چون موقعیت مناسب نبود از نمایش‌های رادیویی شروع کردم. تا اینکه در یک مراسم ختم مرحوم آقای محمود بنفشه خواه را دیدم و گفتم می‌خواهم در یک مجموعه طنز بازی کنم و ایشان من را به مرحوم رضا صفدری که آن زمان باغچه مینو را روی آنتن داشت معرفی کرد. من یک روز نزد آن‌ها رفتم که تست بدهم به من گفتند؟ چقدر دیر آمدی؟ ۴ روز دیگر برنامه ما تمام می‌شود  اگر زودتر آمده بودی الان یکی از بازیگران اصلی بودی؟! گفتم اشکال ندارد لااقل بگذارید من تست بدهم و همه داشته هایم را در آن تست بروز دادم. آقای جبلی یکی از دستیاران آقای محمدحسین لطیفی آنجا بودند چند روز بعد از دفتر آقای لطیفی تماس گرفتند و به دفترشان رفتم و  برای نقش سکینه خانم در خوابگاه دختران انتخاب شدم. البته بعدا در فیلم سینمایی خروس جنگی هم بازی کردم.

تا به حال بازخورد خاصی از مردم دیده اید که در خاطرتان مانده باشد؟

به خاطر گریم سنگین بی بی (متهم گریخت) خیلی‌ها به راحتی از روی چهره من را تشخیص نمی‌دهند ؛ مثلا به یک فروشگاه که می‌روم خرید کنم وقتی می‌خواهم چیزی بخرم صدای من را که می‌شوند متوجه می‌شوند، اما باز از من سوال می‌کنند که آیا من همان بی بی هستم؟ صدای من کد من است. مردم خیلی به ما لطف دارند. اردیبهشت امسال برای اکران فیلم مستطیل قرمز به مشهد مقدس رفته بودیم آنجا شاهد بودم که چقدر مردم به ما لطف داشتند. خدا لطفش را از ما بازیگران نگیرد. ما هرچی داریم از محبت مردم داریم. سعی کردم تا جایی که از دستم بربیاید در جهت مردم باشم ما هرچی داریم اول از خدا و بعد از مردم داریم. مردم باید فیلم مارا نگاه کنند و به ما پروبال بدهند وگرنه هرکسی فیلم بازی می‌کرد و در خانه اش می‌نشست فیلم را نگاه می‌کرد. بعضی از مردم از همکاران ما گله می‌کنند که چرا با ما عکس نمی‌گیرند؟ می‌گویم: من در خدمتتان هستیم، اما من سخنگوی بقیه همکاران نیستم. اعتقاد دارم ما از خاکیم و به خاک برمی گردیم چرا خودمان را بگیریم؟ هنر یعنی کلاس گذاشتن؟ ما یک کاری انجام دادیم و معروف شدیم باید خودمان را برای مردم بگیریم؟ پس خدا که این همه شگفتی آفریده و خالق زیبایی‌ها و برترین هنرمند است چی؟ اگر قرار برکلاس گذاشتن باشد خدا باید کلاس بگذارد؟! اما خداوند همه بنده‌ها اعم از خوب یا بد را تحویل می‌گیرد. هنرمند وقتی توسط مردم پروبال می‌گیرد و به عرصه شهرت و محبوبیت می‌رسد نباید کاری کند که خودش را  تافته جدا بافته از مردم بداند.
 
عمه‌های زمان قدیم تحکم و محبت را با هم داشتند |صدای من کُد من است! | علاقه ام خوانندگی بود و به نمایش و فیلم فکر نمی‌کردم
منبع: دیباچه
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده
به بهانه پخش سریال "نون خ"، دیباچه بررسی کرد

آیا احیای طنز‌های تلویزیونی، تضمینی بر بازگشت مخاطب به سمت صداوسیماست؟

۱۷:۲۰  -  ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
مسئول کمیته رتبه‌بندی مرشدان فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی در گفتگو با دیباچه:

ورزش زورخانه ای باید به المپیک راه پیدا کند/ هزاران سال است ورزش باستانی از موسیقی و آوای حماسی بهره می‌برد

۱۷:۵۴  -  ۲۹ فروردين ۱۴۰۳
سرمربی تیم ملی هندبال جوانان دختر ایران در گفت‌وگو با«دیباچه» مطرح کرد؛

تیم ملی در گروه مرگ قرار دارد/ بازی با تیم‌های اروپایی محک خوبی است

۱۸:۱۷  -  ۲۹ فروردين ۱۴۰۳
یک کارشناس فوتسال در گفت ‌و‌ گو با «دیباچه» مطرح کرد؛

ایران تیم بهتری نسبت به رقبای آسیایی دارد/باید به تصمیم شمسایی احترام بگذاریم

۱۱:۲۹  -  ۲۵ فروردين ۱۴۰۳
ادبیات عجیب ژیلا صادقی!

جنجال خانم مجری بعد از درگذشت رضا داوودنژاد چه بود؟

۱۲:۲۹  -  ۱۵ فروردين ۱۴۰۳
پربازدیدها
آخرین اخبار