فاطمه شعبانی: سینمای دفاع مقدس با جنگ وارد دامنه لغات ما شده است. این سینما بخشی از فیلمهای سینمایی ایران را در برمی گیرد که از سال ۱۳۶۰ در سینمای ایران متولد گردیده است. «ماشاالله شاهمرادی زاده» بازیگری است که در ۸ سال دفاع مقدس در جبههها حضور داشته و اغلب مردم او را با آثار سینمای دفاع مقدس میشناسند. بازیگر «مردی شبیه باران» با لهجه شیرین مشهدی و بسیار صمیمانه صحبت میکند. از او درباره وضعیت حال حاضر سینمای دفاع مقدس میپرسیم اینطور پاسخ میدهد: «حال سینمای دفاع مقدس هیچ وقت خوب نبوده و به نظرم وضعش خرابتر از قبل شده است- البته این نظر شخصی من است و ممکن است دیگران نظر دیگری داشته باشند- اولین مشکل سینمای دفاع مقدس «مشکل دارد» همان جملهای است که من خدمت رهبر انقلاب هم گفتم. اگر بخواهید سالهای دفاع مقدس را ۱۰۰ روز در نظر بگیریم کسانی که وابسته به جنگ بودند پدر، مادر، زن و خود رزمنده در این صد روز ۹۰ روزش را پا روی من میگذاشتند تا بتوانند ۱۰ روز پا روی مین بگذارد. یک رزمنده ۹۰ روز پا روی من میگذارد تا ۱۰ روز پا روی مین بگذارد. اگر ما ۹۰ روز را رها کنیم و برای نسل جوان و مردم از آن ۹۰ روز نگوییم و فقط آن ۱۰ روز را که پا روی مین گذاشته را نمایش بدهیم فیلم «تنگه ابوغریب» میشود!. برای نسل امروز آن آدمها باور پذیر نیستند. یا بهشان میگوییم آنها آدمها خاص خدا بودند و از آسمان نازل شده بودند یا اُمل بودند و روی مین رفتند؟! نسل جدید میگوید: دیوونه اینجا که مین است فرار کن چرا میروی روی مین! شما وقتی مسیری را که محمود کاوه گذرانده مثلا از خانه که راه میافتد و مسیری را که میگذراند تا به اینجا برسد و با دشمن مواجه شود را نشان بدهی هرکس با هر عقیدهای نگاه کند با او همراه میشود و همان کاری که «محمود کاوه» کرده را انجام میدهد و برایش چیز عجیبی نیست. اولین ظلمی که سینمای دفاع مقدس به دفاع مقدس کرده این است که ما این ۹۰ روز را در هیچ فیلمی نمیبینیم. در فیلم اخراجیهای ۱، کمی میبینید؛ هرچند فیلمنامه اش شسته و رفته و پخته نیست، اما یک مقدار گذشته افراد را نشان میدهد که این آدم عاشق، چاقو کش، جیب بر یا معتاد بوده و الان به جبهه آمده است. وقتی در موقعیت قرار میگیرد قمه اش را میکشد و سمت دشمن میرود تمام مردم با این آدمها ارتباط برقرار کردند.»
ماشاالله شاهمرادی زاده که این روزها به عنوان کارگردان هنری سریال نفوذ با «شمقدری» همکاری میکند ادامه میدهد: «شما موضوع را با ماشاالله شاهمرادی زاده شروع کنید؛ ماشاالله کبوتر باز است، در ۱۵ سالگی از طریق معلمش با انقلاب آشنا شده، معلمش گفته است همه کشورها هر ۴ سال پادشاهشان را انتخاب میکنند، در کشور شما یکی پادشاه میشود تا قیام قیامت هست ودیگر نمیرود پس بیاییم ما پادشاهمان را ۴ سال ۴ سال کنیم. این فرد انقلابی شده و به جبهه رفته و ۸ سال درجبهه بوده و تا جنگ تمام نشده برنگشته و وظیفه خودش دانسته تا پای جان برای انقلاب بایستد وقتی شما فقط جبهه را نشان بدهید و عقبه اش را نشان ندهید این نسل باهاش همراه نمیشود این بزرگترین ضربهای است که سینمای دفاع مقدس با دفاع مقدس زده است.»
بازیگر فیلمهای اخراجیهای ۳ و بربال فرشتگان با اشاره به نگاه از بالا به پایین سینما گران به کسانی است که سینمای جنگ کار میکنند گلایه میکند: «یک جلسهای بود گفتند گریمورهای وابسته به دفاع مقدس بیایند؛ گریمور ما رفت- بنده خدا قیافه اش جوری است که شبیه کسی که در خیابان لبو میفروشد! - گفتند تو گریمور چه فیلمهایی بودی؟ گفت: من گریمور ۱۵ فیلم از جمله سجاده آتش، مردی شبیه باران... هستم که کلی هم جایزه گرفته اند گفتند: آهان این جنگی کار است؟! سطح نگاه سینماگران به این ۱۰ درصد که ما هستیم نگاه از بالا به پایین است. فیلم پنج شنبه آخر ماه من در جشنواره فجر ۹ بار کاندید شد، اما یک روزنامه در موردش چیزی ننوشت. نگاه کنید در این ۴۰ سال با اینکه درصدکمی از فیلمهایی که ساخته شده اند در باره جنگ و انقلاب بوده است، اما فیلمهایی که گیشه خوبی داشتند فیلمهای جنگی است؛ از فیلم عقابها بگیر تا اخراجیها و از کرخه تا راین. با وجود تعداد کم، باز هم سینمای جنگ کار خودش را انجام میدهد.»
بازیگر سریال «دارا و ندار» در پاسخ به این سوال که کسانی که فیلمهایی دفاع مقدس میسازند چکار کنند که آن فرهنگ به نسل جوان منتقل شود تا نسل جوان آن افراد را باور کنند پاسخ میدهد: «چند بار گفتم کسانی که در سینمای ما فیلم جنگی ساختند از آقای جمال شورجه بگیر تا ابراهیم حاتمی کیا و حتی شهید آوینی اینها رزمنده جنگ نبودند اینها به عنوان فیلمبردار و کارگردان و برای فیلمبرداری به جبهه میآمدند. ۱۰ روز مانده به عملیات، راهی جبهه میشدند و در زمان عملیات بودند و بعد از تمام شدن عملیات به شهرهایشان برمی گشنند اینها آدمها را در لنز دوربین میدیدند و رزمندهها را اینطور میشناختند. نیامدند دوربین را کنار بگذارند و کنار فلان رزمنده ۶ ماه روی یک تپه بنشینند و در این ۶ ماه زندگی در جنگ را لمس کنند. از فیلمسازها توپ و تانک و اسلحه را بگیرید و بگویید شما یک فیلم جنگی بسازید که در آن اسلحه نباشد کی میتواند بسازد؟ چون آن ۶ ماه که کنار خاکریز مینشستند و زندگی میکردند و میرفتند و میآمدند را ندیده اند و با آنها نبوده اند من نوعی که ۱۰ تا از این ۶ ماهها را کنار رزمندهها بوده ام وقتی فیلم جنگی را نگاه میکنم میگویم چرا شما آخر قصه را شروع کردید؟ و فقط آن چند روز که همدیگر را میکشتند نشان میدهید؟ اینها چاره ندارند، چون فقط آن ۱۰ روز را دیده اند. شما اوج یک شعر را گفتید اگر شروعش را میگفتید شعر قشنگ میشد. مثال میزنم در ۳ دقیقه آخر یک فوتبال گل زده میشود شما آخرش را نشان بدهید، اگر بخواهند ۹۰ دقیقه را نشان بدهند کسی تماشا نمیکند، چون شما اوج فوتبال را دیده اید، اما قشنگی فوتبال به ۹۰ دقیقه است. فیلمهای جنگی که تا به حال ساخته شده است اکثرا آن ۳ دقیقه نشان داده شده است البته فیلم «خاک سرخ» حاتمی کیا کمی به آن دقایق قبل از گل پرداخته است. ما این جوری باید بسازیم تا ما زنده ایم مسئولین اجازه بدهند این فیلمها ساخته شود. من سریال «رژان» را ساختم ۱۵ قسمت است که در آن یک تیر شلیک نمیشود به جای اینکه بگویند دستت درد نکند ما را دیگر در تلویزیون راه نمیدهند این وضعیت سینمای دفاع مقدس است.»