سه‌شنبه ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳  |  Tuesday, 23 April 2024

دیباچه

کد خبر: ۴۹۶۸۰
تاریخ انتشار : ۵۶ : ۱۵ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۸

فاطمه شعبانی :عزت الله مهرآوران متولد 1328 شهر مسجد سلیمان است. این بازیگر و کارگردان که دارای نشان درجه یک هنری از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد  اسلامی است با بیش از 50 سال فعالیت هنری اش و نگارش 11 نمایشنامه که برخی روی صحنه رفته اند و تعدادی نقش در مجموعه های تلویزیونی و فیلم های سینمایی، او را به چهره ای آشنا و صمیمی  برای مخاطبان تبدیل کرده است. این روزها شاهد بازی او در سریال شبکه خانگی « هیولا » در نقش هیئت مدیره هستیم و ببیننده های تلویزیون او را در نقش پدر « حبیب »در سریال لیسانسه ها به خاطر دارند. مهرآوران معتقد است:« ما می توانیم با یک نقش کوچک حضورمان را نشان بدهیم ؛ به این اعتقاد دارم اگر نقش ها را اندازه بگیریم باختیم.»

تئاتر نان ندارد به جایش عشق دارد | من نویسنده و نمایشنامه نویس ام اما به خاطر اینکه اجاره خانه بدهم فیلم بازی می کنم!

با توجه به اینکه شما 11 نمایشنامه نوشته و منتشر کرده اید خودتان را  بیشتر نویسنده می دانید یا بازیگر؟

علاقه اصلی من نویسندگی است. من نویسنده و نمایشنامه نویس ام اما به خاطر اینکه اجاره خانه بدهم فیلم و سریال بازی می کنم!

تئاتر کجای زندگی و کار شما قرار دارد؟

 من تئاتررا  با تمام وجود دوست دارم، در تئاتر هر نقشی که به من بدهند به نظرم خیلی قشنگ است چون یک تجربه زنده است. به نظرم تلویزیون و سینما هم زیر مجموعه های تئاتر به حساب می­ آیند.

پس سینما و تئاتر صرفا برای رفع دغدغه نان است؟

حتما همینطور است، چون تئاتر نان ندارد به جایش تئاتر عشق دارد به همین دلیل خودم را مقید می دانم لااقل سالی یکبار تئاتر بازی کنم.

با توجه به اینکه شما نویسنده هستید نقش هایی را که بازی می کنید خودتان پردازش می کنید یا مقید به فیلمنامه هستید؟

به طور قطع ، مقید به فیلمنامه هستم اما خودم هم دوست دارم تا حدی که کارگردان اجازه بدهد نقش را پردازش کنم.

نقشی هست که بازی کرده باشید و خیلی شبیه خودتان باشد؟

 خواه ناخواه نقش ها شبیه من هستند یا من شبیه آنها هستم. در هرنقشی رگه هایی از من در آن است.

کلا در نقش هایی که بازی می کنید یک مهربانی و شیرینی خاصی دارد، دلیلش چیست؟

به خاطر اینکه نقشی که من بازی می کنم اغلب جدی نیست و رگه های طنز در آن وجود دارد.

خودتان فردی طناز هستید

معلوم نیست؟ شما متوجه نشدید؟

در جایی گفتید من نقش ها را متر نمی­کنم، بیشتر توضیح می دهید؟

به قول معروف هنرپیشه کوچک هست اما نقش کوچک نیست ما می توانیم با یک نقش کوچک حضورمان را نشان بدهیم به این اعتقاد دارم اگر نقش ها را اندازه بگیریم باختیم! تنها چیزی که در بازیگری اهمیت دارد این است که خوب بازی کنیم چون چشم های زیادی دارند ما را می بینند نباید این چشم ها را ناامید کنیم.

 بیشتر مردم شما را به کدام یک از نقش هایتان می شناسند؟

خوشبختانه بیشترنقش هایی که بازی کردم در یادم مردم مانده است اما مردم من را به فیلم سینمایی آژانس شیشه ای و سریال دزد و پلیس و هیئت مدیره در هیولا و پدر حبیب در لیسانسه ها می شناسند.

دربیشتر نقشهایی که بازی می کنید شما تکه کلام دارید این تکه کلام ها از خودتان است یا نه؟

 اگرکارگران این اجازه را به من بدهد همیشه دوست دارم تکه کلام داشته باشم حالا بستگی به کارگردان دارد.

راز ماندگاری بعضی از هنرمندان چیست؟

اینکه با خودت صادق باشی اگر با خودت صادق نباشی نمی توانی با نقش صادق باشی، با مردم صادق باشی این را مردم خیلی خوب متوجه می شوند.

چرا بعضی بازیگران می آیند چند فیلم یا سریال بازی می کنند و بعد  دیگر آنها را نمی بینیم؟

دلیلش این است این افراد نیامدند که ماندگار شوند آنها آمدند در یک لحظه دیده بشوند و بروند چون اگر یک هنرپیشه در وجودش احساس می کند که هنر دارد هنر او را می کشاند اما بعضی بسیار مکانیکی کار می کنند چند کلاس بازیگری می روند و آن کلاسها  دوام ندارد و آنها را در نقطه ای به ناتوانی می رساند و نمی توانند ماندگار باشند.

 تفاوت ستاره ها با بازیگرهای معمولی در همین است؟

 خواه ناخواه در همین است کسی ستاره می شود که توانسته خودش را آماده کند که پله پله بالا برود ستاره شدن خیلی آسان است اینکه محبوب بشوی و مردم در هر شرایطی تورا قبول و باورکنند خیلی سخت است  ستاره هایی مثل مرحوم خسرو شکیبایی کسانی بودند که ستاره ماندند.

درحال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

مشغول بازی در سریال فوق لیسانسه ها هستم و با آقای سروش صحت کار می­کنم و مثل 2 قسمت سریال لیسانسه ها نقش پدر حبیب را بازی می­کنم.

پدر حبیب در این قسمت تغییری کرده است یا مثل سابق است؟

بله یک تغییراتی کرده است اما بهتر است نگویم چه تغییراتی و موقع پخش خودتان ببینید.

به عنوان پایان گفتگو یک خاطره شیرین از دوران بازیگری تان تعریف می کنید؟

در یک سریال که مشغول بازی بودیم به من یک ماشین مدل بالا و بسیار گران قیمت من دادند که قرار بود از گاراژی که خیلی تنگ و باریک بود داخل بروم به صاحب ماشین گفتم که من نمی توانم این کار را انجام بدهم شما کت من را بپوش و از پشت سر از شما فیلم می گیرند خودتان این کار را انجام بده ،  اما صاحب ماشین گفت اشکالی نداره برود فدای سرت! منم رفتم و از قضا زدم به درو دیوار و ماشین داغون شد!! اما من به صاحب ماشین گفته بودم!

 

 

 

منبع: دیباچه
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده
مسئول کمیته رتبه‌بندی مرشدان فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی در گفتگو با دیباچه:

ورزش زورخانه ای باید به المپیک راه پیدا کند/ هزاران سال است ورزش باستانی از موسیقی و آوای حماسی بهره می‌برد

۱۷:۵۴  -  ۲۹ فروردين ۱۴۰۳
سرمربی تیم ملی هندبال جوانان دختر ایران در گفت‌وگو با«دیباچه» مطرح کرد؛

تیم ملی در گروه مرگ قرار دارد/ بازی با تیم‌های اروپایی محک خوبی است

۱۸:۱۷  -  ۲۹ فروردين ۱۴۰۳
یک کارشناس فوتسال در گفت ‌و‌ گو با «دیباچه» مطرح کرد؛

ایران تیم بهتری نسبت به رقبای آسیایی دارد/باید به تصمیم شمسایی احترام بگذاریم

۱۱:۲۹  -  ۲۵ فروردين ۱۴۰۳
ادبیات عجیب ژیلا صادقی!

جنجال خانم مجری بعد از درگذشت رضا داوودنژاد چه بود؟

۱۲:۲۹  -  ۱۵ فروردين ۱۴۰۳
مربی تیم والیبال بانوان سایپا در گفت و گو با«دیباچه» مطرح کرد؛

تجربه بالای بازیکنان باعث قهرمانی تیم شد/ تیم قوی و جنگنده‌ای داشتیم

۱۲:۲۲  -  ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
گفتگوی کمتر دیده شده دیباچه با زنده یاد رضا داوودنژاد و همسرش

غزل بدیعی همسر زنده یاد رضا داوودنژاد: به خاطر عشق، همیشه در کنار رضا بودم

۱۲:۲۰  -  ۱۵ فروردين ۱۴۰۳
پربازدیدها
آخرین اخبار