فاطمه
شعبانی : تا چند دهه قبل روال کار ازدواج اینطور بود که
پسردارها، دخترهای دم بخت را در حمام و مسجد و مجالس روضه و عروسی میدیدند و میپسندیدند
و به خواستگاری دختر میرفتند خیلی وقتها دختر و پسر همدیگر را تا روز عقد نمیدیدند،
بعدها که خانوادهها روشنفکرتر شدند بعد از چندبار رفت و آمد 1-2 ساعت به دختر و
پسر اجازه میدادند که با همدیگر صحبتکنند و سنگهای آخر را وا بکنند. این روزها با
تغییر شرایط زندگی خیلی از دختر و پسرها همسرشان را خودشان انتخاب میکنند و با هم
آشنا میشوند و وقتی به این نتیجه میرسندکه به درد ازدواج میخورند خانوادهها را
مطلع میکنند وجلسات خواستگاری در این نوع ازدواجها اغلب شکل سوری دارد چون دختر و
پسر از قبل همدیگر را انتخاب کرده اند. متاسفانه بالارفتن آمار طلاق نشان
دهنده سبک نادرست انتخاب است که این میان
کفه ترازو به سمت سبک مدرن سنگینتر است، اما کجای کار این ازدواجها میلنگد؟آیا
در دنیای کنونی ازدواج سنتی جواب میدهد؟ و مزایا و معایب ازدواج سنتی و مدرن چیست؟
همه این سوالها را با دکتر« محمدرضا شرفی» مشاورخانواده و روانشناس در میان
گذاشتیم.
............
تعریف
شما از ازدواج سنتی چیست و این نوع
ازدواجها چه مراحلی دارد؟
ازدواجهای
سنتی 3 مرحله دارد: اولین مرحله این است که دختر و پسر چون رابطه آزاد و فارغ از
ضوابط ندارند خانواده پسر طبق دانش و تجربه دختری که سنخیت و کفویت لازم برای
زندگی با فرزندشان دارد را کاندید میکنند. این تحقیقات میدانی شناخت اولیه را در
اختیارشان قرار میدهد، مرحله دوم مرحله تبادل فکری و عقلانی است بعد از این تبادل
فکری به مرحله سوم که مرحله شناخت و ارزیابی نقاط قوت و نقاط منفی میرسند تا همدیگر
را ارزیابیکند. مثلا ببینند خانواده ای که مد نظرشان است نقاط قوت و اشتراک شان
چیست؟ اینها را سبک و سنگینمیکنند؛ چون دختر و پسر هنوز درگیر رابطه دوستانه و
عاشقانه نشده اند راحتتر با این مسئله کنار میآیند اگر مصلحت بود جلو میروند و
اقدام میکنند تا انشاالله به ازدواج
سعادتمند منجر بشود و اگر به دلایلی مصلحت نبود چون هیچ گونه دلبستگی عاطفی به
وجود نیامده است خیلی راحت با این مسئله کنار میآیند تا مورد دیگری که متناسب
باشد پیدا کند.
مزایای
ازدواج سنتی چیست؟
در
ازدواج سنتی چون دختر و پسر قبلا با همدیگر رابطه آزاد نداشته اند و دختر نجابت و
پسرهم پاکدامنی خودش را حفظ کرده با کسی نبوده است وقتی در یک رابطه سالم و پاک
قرار میگیرند و وارد زندگی مشترک میشوند در وجود همدیگرچیزهایی برای کشف کردن
پیدا میکنند. حتی وقتی در کنار هم هستند و همدیگر را در آغوش میگیرند احساس میکنند
که برایشان تجربه جدیدی است چون قبلا با کسی ارتباط نداشته است این کشفهایجدید
زندگی را جذاب و برعشقشان اضافه میکند. حتی روابط زناشویی برایشان تازگی دارد.
درحالی که دختر و پسری که قبل از ازدواج ارتباط آزادداشتند وقتی وارد زندگی میشوند
برایشان یکنواختی به وجود میآید. بنابراین وقتی ازدواج برپایه درست پایهریزی شود
میتواند در طول زندگیعلاقه و عشق شدید را هم به وجود بیاورد که زوجین در سایه
عشق و علاقه کم و کاستی همدیگر را نادیده بگیرند.
اما قبول کنید که درروزگاری هستیم که از ازدواج
مدرن گریزی نیست و بسیاری از جوانها به این سبک ازدواج میکنند!
در ازدواج مدرن که دختر و پسر با همدیگر در خیابان،
دانشگاه، در فضای مجازی... آشنا میشوند و اغلب این آشنایی فقط براساس یک کشش عاطفی
است، روابط آزاد اجازه میدهد که همدیگر را بارها ملاقات کنند و در طول این رفت و
آمدها کمکم علاقه شدید بینشان به وجود میآید درحالی که هنوز نمیدانند میتوانند
با هم ازدواج کنند یا خیر؟ اما درگیر یک وابستگی عمیق میشوند و به سراغ بزرگترها میآیند
و از آنها می خواهند برای ازدواجشاناقدامکنند.گاهی بزرگترها متوجه میشوند خانوادهها
خیلی با همدیگر تفاوت دارند مثلا خانواده اینها اهل مشورت هستند و خانواده دیگر
پدر یا مادر سالاری است، تفاوت به معنای بدی یا خوبی نیست اما اگر تفاوت زیاد باشد
سازگاری مشکل میشود. همه اینها زمانی است که دختر و پسر به همدیگر بسیار علاقه
مندند و مصلحت اندیشیهای والدین به هیچ وجه با منطق فرزند عاشق جور در نمیآید.
چنین مواقعی پدرومادرها یا باید چشم ها را روی هم بگذارند و به ازدواجی رضایت
بدهند که از ابتدا تفاوتهایش بیشتر از تشابه هایش است درحالی که ما میدانیم حتی
اگر دختر و پسری از جهات مختلف با همدیگر نقاط اشتراک و خانواده ها با هم تفاهم
داشته باشند وقتی وارد زندگی مشترک میشوند به دلیل مسئولیتهای جدید با مشکلات
جدید روبرو میشوند که اگر باهم تفاهم داشته باشند امید است که مشکلات را حل کنند ولی اگر از اول با مشکلات
شروعکنند و وارد زندگی بشوند ممکن است مسئولیتها و مشکلات جدید آنها را از پا در
بیاورد.
خب
با این حساب تکلیف این جوانهای عاشق چه میشود؟
اینها 3 راه دارند اول اینکه به نظر پدر و مادر
احترام بگذارند و از ازدواج صرف نظرکنند
که خیلی بعید است چون وابستگی شدیداست حالت دوم اینکه پدر و مادر را کنار بگذارند
و بگویند حالا که شما مخالفت میکنید خودسرانه ازدواج میکنیم و پدر و مادر هم از
روی عصبانیت بگویند حالا که رفتی و پشت سرت را هم نگاه نکن! جوان خانواده را ترک
میکند و شاید تا سالها این جدایی باقی بماند حالت سوم اینکه جوانها نه میخواهند
این عشق و علاقه را از دست بدهند نه میخواهند با مخالفت پدر و مادر این ازدواج را
شروع کنند صرف نظر میکند اما با کس دیگری هم ازدواج نمیکند که به تدریج دچار
افسردگی میشود.
چشم
انداز زندگی آنها که با وجود مخالفتهای خانواده با همدیگر ازدواج میکنند چگونه
است؟
اینها
علی رغم اینکه با عشق و علاقه باهم شروع کردند چون در مدتی که باهم آشنا بودند و روحیات
همدیگر را کشف کرده اند بعد از ازدواج چیز جدیدی برای کشف کردن ندارند حتی برای
کشف چیزهاییکه از نظر جسمی میتواند آرامش بدهد، ندارند و به تدریج زندگی یکنواخت
و ملال آور میشود. طبق پژوهشها غالب ازدواجهای عشقی با ناکامیمواجه شدهاند چون
عشق سرکشی که قبل از ازدواج بوده است با ازدواج سرد میشود برایشان هیچ چیز تازگی
ندارد و بنیه جاذبه زندگی وجود ندارد.
ما در محل گذار هستیم جوانها در محیط دانشگاه و محل کار همدیگر را میبینند،
این روزها خصوصا دخترها دوست ندارند درخانه بنشینند و برایشان خواستگار بیاید و از طرف
دیگر بعضی از پسرها بعد از تجربیات دوستی بدشان نمیآید به سراغ دختری بروند که
مادرشان پیدا کرده به نظرم این شرایط برزخ است؛ دختر وپسر گاهی در محیط دانشگاه با
هم آشنا میشوند و رابطه بدی هم ندارند اما وقتی پسر به خانواده اش می گوید من این
دختر را در محیط دانشگاه یا کار دیدم خانواده
جبهه گیری میکنند تکلیف اینها چیست؟
نمی
خواهیم بگوییم به صرف اینکه آشنایی دختر و پسر در محیط کار و دانشگاه به بوجود
بیاید نقطه شروع نامناسبی است، طبیعتا اگر این آشنایی به وجود بیاید ودختر و پسر
احساس کنند که میتوانند برای همدیگر همسر خوبی باشند. ممکن است اگراین آقاپسر به
خانواده اش بگویدخانواده جبهه گیری کنند اما پسری که خوب تربیت شده است لجاجت نمیکند
این آقا باید صبر کند و با متانت و دلیل خصوصا برای مادر عنوانکند و بگوید من به
شما واگذار میکنم بروید تحقیق کنید من اصرار زیادی ندارم. این صحبتها نظر پدر و
مادر را جلب میکند ان شاالله آنچه که خیر است پیش میآید. خداوند متعال است که
سعادت را برای زندگی مشترک رقم میزند و اگر ببیند بنده اش به راهی که او مشخص
کرده میرود دستش را میگیرد و کمکش میکند.
بزرگترین
ایرادی که به ازدواج سنتی میگیرند این است که می گویند هرچقدر نقش خانواده پررنگ
است و جوانها حمایت خانواده را با خودشان دارند نقش عشق کمرنگ است امکان ندارد بعد
از مدتی کسانی که ازدواج سنتی میکنند طلاق عاطفی بگیرند و کارشان به خیانت بینجامد چون دوران
عشق و عاشقی را نگذرانیده اند تمایل به یک تجربه عشقی پیدا نمیکنند ؟
دختر
و پسری که بعد از صلاحدید پدر و مادر ازدواج میکنند با اینکه از قبل همدیگر را
نمیشناختند به مرور بینشان آنچنان عشق وعلاقه شدیدی به وجود میآیدکه تاب تحمل دوری
همدیگر را ندارند. معیار درست ازدواج تنها مسائل ظاهری نیست انسانیت حافظ زندگیاست.
شاید به نظر خیلیها ظاهر زیبا جذاب به نظر برسد اما اگر اخلاق، طینت و سیرت زیبا نباشدبیشتر
در معرض خظر هستند. چه ازدواج سنتی و چه مدرن عفاف و پاکدامنی گوهر مهمی برای حفظ
زندگی است. فردی که باطن وتربیت خوب دارد بعد از ازدواج هم چشم از غیر همسرش میپوشد
و اگر اتفاقی با کسی روبرو شد که یک سروگردن از همسرش بالاتر است اصلا به فکرش نمیرسد
که بخواهد مقایسه کند چون میگوید من براساس یک چهارچوبی جلو رفتم و انتخابم را
کردم امانکته ای که هم در ازدواج مدرن هم سنتی نباید فراموش شود آموختن مهارتهای
ازدواج و همسرداری حتی قبل از ازدواج است. خوشبختانه در دانشگاهها و مراکز فرهنگی
کلاسهای مهارتهای ازدواج دایر است این کلاسهای میتواند به جوانها کمک کند تا زندگیشان
همیشه گرم و شاداب و جذاب باشد و در زندگی مشترک آنقدر عشق را تجربه کنند که نیاز
به تجربه عشقی خارج از قواعد زناشویی نباشد.