پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳  |  Thursday, 18 April 2024

دیباچه

کد خبر: ۴۷۱۲۶
تاریخ انتشار : ۲۲ : ۱۰ - ۰۵ شهريور ۱۳۹۶
او را بیشتر با صدای خاصش می‌شناسند؛ صدای منعطفی که می‌تواند به جای یک پسر ۱۸ ساله یا پیرمرد ۷۰ ساله صحبت کند. جوانی در ظاهرش جلوه‌گری می‌کند و خودش می‌گوید ۷۰+۷ سال سن دارم. عشق به دوبله از کودکی در وجودش ریشه کرده و هر کاری انجام داده در نهایت به دوبله رسیده است.

به گزارش دیباچه، از آن دسته دوبلورهای قدیمی است که هنوز فعالیتش در این عرصه را همراه با کار در رادیو و تئاتر و البته حوزه تصویر، به جد ادامه می‌دهد. 

او از روزهای کاری خود و اینکه کار دوبله نیاز به انضباط و شادابی دارد، می‌گوید؛ «روزهای سه‌شنبه رادیو پیام هستم برای اینکه شنونده، حرف‌هایم را با علاقه گوش دهد باید با صدای رسا و شاداب صحبت کنم. اگر با بی‌حالی صحبت کنم مخاطب هم خوابش می‌گیرد. من چهار صبح از خواب بلند می‌شوم و نرمش می‌کنم، پنجاه سال است که بدون نرمش از خانه بیرون نمی‌روم. صبحانه را می‌خورم و ساعت ۵:۱۵ در سازمان هستم و ساعت ۶ برنامه‌ام شروع می‌شود. زمانی که پای میکروفون می‌روم و بسم‌الله الرحمن الرحیم می‌گویم، اثری از خواب‌آلودگی در صدایم شنیده نمی‌شود. فردی به من تلفن زد و گفت آقای والی‌زاده ما با بسم الله الرحمن الرحیم شما از خواب بلند می‌شویم و به سرکار می‌رویم. »

منوچهر والی‌زاده چهارم تیر ماه سال ۱۳۱۹ در کوچه بوشهری ـ بین خیابان لاله زار و سعدی ـ به دنیا آمد. خودش را اینگونه معرفی می‌کند: «ما خانواده فقیری بودیم. پدرم انباردار شرکت تلفن در سعدی جنوبی بود و ته انبار حیاط کوچکی با دو اتاق وجود داشت که ما در آن زندگی می‌کردیم. من تا سال دوم دبستان به مدرسه «ادیب» می‌رفتم اما از کلاس دوم به دبستان «برزویه» در محله عرب‌های خیابان ناصرخسرو رفتم و تا کلاس ششم در آنجا تحصیل کردم. یکی از افتخارات من در آن دوره این بود که شاگرد مرحوم آقای نیرزاده نوری بودم؛ او اولین کسی بود که اوایل انقلاب در تلویزیون حروف الفبا را با ریتم به بچه‌ها آموزش می‌داد

منوچهر والی زاده: شرایط ورود به دوبله سخت شده است

والی‌زاده سپس از برادرش که هنرپیشه تئاتر و سردبیر خبرگزاری پارس (ایرنا) بود و در یک ماموریت کاری فوت شد، می‌گوید؛ «دوره دبیرستان به مدرسه قریب در خیابان سعدی رفتم. همان زمان برادر من در تئاتر «گیتی» در لاله زار هنرپیشه بود و اجرا داشت، او سخنران خوبی بود، صدای خوبی داشت و ادبیات می‌دانست. همچنین دبیرچند انجمن ادبی و سردبیرخبرگزاری پارس بود. تئاتر «گیتی» مانند دانشگاه هنر بود زیرا هنرمندان بزرگی آن‌جا کار می‌کردند که برخی از آن‌ها هنوز در قید حیات هستند. صاحب تئاتر، آقای صادق‌پور بود که دو پسر به نام منوچهر و ایرج داشت. ایرج صادق‌پور از بهترین فیلمبردارهای زمان خودش بود که در انقلاب سکته و فوت کرد اما فکر می‌کنم منوچهر صادق‌پور در قید حیات است او در آن دوره پخش فیلم داشت

دوبله را ریشه‌ای شروع کردم

به گفته خودش از سن ۹ سالگی به تئاتر علاقه‌مند شد و این راه در نهایت به دوبله منتهی شد؛ «هنرپیشه‌ها در تئاتر گیتی علاوه بر بازی، کارهای دیگری مانند دکور ‌بستن، بلیط فروشی، کنترل سالن انجام می‌دادند و آخر شب، برای بازی روی صحنه می‌رفتند. آقای صادق‌پور هم که صاحب تئاتر بود نقش بازی می‌کرد. من به دلیل اینکه برادرم در تئاتر گیتی بود، پیش او می‌رفتم و از سن ۸ یا ۹ سالگی به کار تئاتر علاقه‌مند شدم . دوره دبیرستان که بودم، یک خانه جوانان تاسیس شد از همان سن به آن جا رفتم و زیر دست کارگردانی به نام پرویز غنیمی فرد کار تئاتر آماتور کردم. من و دوستان صمیمی‌ام بهروز وثوق و محمود قنبری به استادیو اسکار فیلم که زیر سینما «اسکار» در میدان رشدیه بود، رفتیم و امتحان دوبله دادیم و کار دوبله من از آن جا شروع شد. ما ریشه‌ای شروع کردیم و در استادیو «اسکار فیلم» به جای گویندگی افکت می‌دادیم؛ به این معنی که صدای باز شدن در، سیلی زدن و ... را باید تولید می‌کردیم؛ البته باید یگویم که کار افکت سخت‌تر از سینک گفتن است

چگونه به دوبله دعوت شدم؟

والی‌زاده از زمانی که دوبله حرفه‌ای را شروع کرد، می‌گوید؛ «پرویز بهادر از گوینده‌های توانای رادیو بود که دعوت کرد تا فیلم ایتالیایی «نرون و مسالینا» را در حد یک خط گویندگی کنم. بعد از آن باز هم به کار تئاتر کشیده شدم. می‌دانید که تئاتر مادر هنرهای نمایشی است. سر لاله‌زار تئاتری به نام «تهران» بود که سالن تابستانی و زمستانی داشت و من آن جا کار کردم. منصور متین که از هنرپیشه‌های توانمند لاله‌زار بود و همسرش خانم مورین که کارگردانی می‌کرد، در آن جا حضور داشتند. من در این تئاتر نقش گدا را بازی ‌کردم که در حد یک جمله حرف می‌زد و صدایم در صحنه پخش شد. منصور متین که از اولین دوبلورها و مدیر دوبلاژان بود، صدای من را شنید و گفت دوبله کار می‌کنی؟ من هم که با این کار آشنایی داشتم قبول کردم. سال ۱۳۳۸ بود که در خدمت آقای متین در استودیو «شاهین فیلم» خیابان بهار فعلی نقش‌های کوچک را صداپیشگی کردم. متین من را به استاد و پدر دوبلاژ ایران ـ علی کسمایی ـ معرفی کرد که کنار ایشان چند سالی کار کردم و دوبلور حرفه‌ای شدم

هر کاری انجام می‌دادم باز هم به دوبله می‌رسیدم

می‌گوید شناخته شدنش در دوبله، باعث شد که بازی در فیلم به او پیشنهاد شود؛ «پدرم از شرکت تلفن بازنشسته شد و من همزمان با کار دوبله، به مدت سه سال کارمند دفتری شرکت تلفن هم بودم. کار دوبله من زیاد شد، ساعت هفت که به اداره شرکت تلفن وارد می‌شدم، ساعت ۹ کسمایی زنگ می‌زد و می‌گفت بیا استودیو «ایران فیلم» کار داریم و من در آنجا با گوینده‌هایی مانند پرویز بهرام، جلال مقامی، منوچهر اسماعیلی و چنگیز جلیلوند همکار بودم. استاد ما در کار دوبله آقای کسمایی بود، او سختگیر نبود و چند باری که با او کار کردم از صدای من خوشش آمد. «النا و مردان» سومین فیلمی بود که برای او حرف زدم و نقش اصلی را برای دوبله به من داد. دو، سه سالی بود که کار دوبله انجام می‌دادم و شناخته شده بودم که در سال ۱۳۴۰ به من پیشنهاد بازی در یک فیلم شد. من اولین فیلم خودم به نام «خداداد» را با ویدا قهرمانی و تاجیه احمدی بازی کردم. باید بگویم که حرفه اصلی من دوبله است و از همان اول تصمیم گرفتم که دوبلور و گوینده شوم به دلیل اینکه از سنین دبستان به گویندگی علاقه داشتم و هر کاری انجام می‌دادم در نهایت به دوبله می‌رسیدم

دوبله یک نوع بازیگری بسته است

او معتقد است دوبلوری و بازیگری با هم در ارتباطند و می‌گوید؛ «ما ریشه‌ای و از سن پایین وارد کار شدیم و اگر دوام آوردیم به دلیل عشق، علاقه و نوع صحبت کردنمان بوده است. این حرف‌ها که دوبلور نباید جلوی دوربین ظاهر شود از نظر من حرفی پیش پا افتاده است. به نظرم دوبله یک نوع بازیگری بسته است، گوینده‌هایی مانند پرویز بهرام و جلال مقامی هم از تئاتر شروع کردند و به دوبله رسیدند. پرویز بهرام صدای خاصی داشت که نقشی در اتللو دوبله کرد و هم نقش اتللو را در تئاتر بازی کرد. هوشنگ لطیف‌پور که مدیر دوبلاژ و همچنین مرحومه فهیمه راستکار از تئاتر شروع کردند. می‌توانم بگویم افرادی که از تئاتر به دوبله آمدند، موفق‌ترند. دوبله و بازیگری با هم ارتباط دارند. به نظرم دوبلوری کلاس و دانشگاهی برای بازیگری است به دلیل اینکه دوبلور جای افراد و نقش‌های مختلف حرف می‌زند. حال عده‌ای معتقدند که دوبلور نباید هنرپیشه شود یا به رادیو برود که این مسائل فقط حرف است زیرا با هم پیوند دارند

بیان و صدا در هنرپیشگی اهمیت دارد

این دوبلور پیشکسوت معتقد است: صدا و بیان خوب در هنرپیشگی مهم است؛ «شما اگر نمایش رادیویی بازی کنی و صدا و بیان خوب نداشته باشی نمی‌توانی نقشت را خوب ایفا کنی و همچنین صدا و بیان خوب نداشته باشی نمی‌توانی بازیگر خوبی باشی. بیان و صدا نکته اول در هنرپیشگی است به دلیل اینکه فیزیک را همه دارند و نقشی را بازی می‌کنند اما بیان و صدا هم باید در این هنر باشد. هنرپیشه‌ای مانند آقای نصیریان که به او ارادت دارم را با این سن و سال ببینید که چه بیان، حس و صدایی بر روی صحنه دارد. آقای نصیریان زمانی که ۲۰ ساله بود نمایشنامه «بلبل سرگشته» را نوشت و نقش اول آن را در تئاتر «جامع باربد» بازی کرد که مانند بمب در لاله‌زار صدا کرد. من همین شب عید «بلبل سرگشته» را نمایشنامه‌خوانی کردم

هر شغلی را باید از جوانی شروع کرد

به گفته خودش کار دوبله و نمایش را باید از سنین جوانی شروع کرد؛ «به جایی رسیدیم که فردی در سنین میانسالی می‌خواهد کار دوبله را شروع کند اما موفق نمی‌شود زیرا در سنین کم به دلیل آماده بودن ذهن و گرفتاری‌ کمتر، فراگیری بهتر است. معتقدم هر شغلی را باید از نوجوانی و جوانی شروع کنی تا پیشرفت کنی بخصوص کار نمایشی که لطیف‌تر و زیباتر است و با کارهای دیگر فرق دارد. همه شغل‌ها جایگاهی دارند اما در کار ما یک زیبایی وجود دارد که آن را از نوجوانی دوست داشتیم و به اینجا رسیدیم.

می‌توانم صدایم را به هر شکلی درآورم

«خداوند بشر را خلق کرده و به هر کسی با توجه به شرایطش یک ویژگی درست و خوب هم داده است که گاهی خودمان آن را از بین می‌بریم. افرادی که در کار صدا هستند باید از این صدا به خوبی استفاده کنند. من امروز جای یک پیرمرد هفتاد ساله یا جوان هجده ساله می‌توانم صحبت کنم. این تجربیات پنجاه ساله من است که می‌توانم صدای خود را به هر شکلی درآورم؛ البته صدا باید انعطاف‌پذیر باشد تا شما بتوانید به شکل‌های مختلف حرف بزنید و حنجره را تغییر دهید. افرادی که در کار دوبله و گویندگی هستند با خواب کافی و دوری از دود و مشروبات الکلی می‌توانند صدای خود را حفظ کنند. اگر شب خوب نخوابی، صبح، حال و صدای خوب برای حرف زدن نخواهی داشت. ما شب کاری‌های زیادی داشتیم اما خواب هم کافی داشتیم

او ادامه داد: «ما از ۱۱ شب تا ۹ صبح سرکار بودیم و فیلم دوبله می‌کردیم. هوشنگ کاظمی که برادر مرحومه ژاله کاظمی (دوبلور) بود، فیلم‌های هندی دوبله می‌کرد و تازه ساعت ۹ صبح می‌نشست فیلمی که شب باید پخش می‌شد را آماده می‌کرد. آن زمان به دلیل اینکه انرژی داشتیم به ساعت کار توجهی نداشتیم«.

این هنرمند پیشکسوت از روزهایی که به دلیل بیماری مجبور شده است کار نکند، می‌گوید و اضافه می‌کند: «گاهی نقشی را دوبله می‌کنی شب سرما می‌خوری و صدایت دوجور می‌شود و مدتی کار دوبله تعطیل می‌شود. من اول خرداد ماه با ماشین در جاده تصادف کردم و مهره پشتم شکست. دکتر به من گفت که بیست و پنج روز حدود ۱۳ ساعت طاق‌باز بخواب و اگرفعالیت کنی خوب نمی‌شوی به قدری ترسیدم که به حرف دکتر گوش دادم. بیماری من باعث شد که دو قسمت نهایی فرار از ندان بعد از یک ماه و نیم دوبله شو.د»

شرایط ورود به دوبله سخت شده است

منوچهر والی‌زاده شرایط برای ورود به عرصه دوبله را سخت می‌داند و معتقد است: «در گذشته اگر ۵۰ نفر دانشجو صدایشان خوب بود، وارد حرفه دوبلوری می‌شدند و کارشان می‌گرفت، اما امروز شرایط برای ورود به این عرصه بسیار سخت شده است زیرا از بین ۱۲ تا ۱۳ میلیون جوان، پنج میلیون به کار دوبله علاقه‌مندند اما هر کاری یک گنجایشی دارد

او جزو داوران مسابقه «جادوی صدا» بود اما امسال با آن‌ها همکاری نکرده است؛ «سازمان صداوسیما به گوینده نیاز داشت به همین دلیل مسابقه «جادوی صدا» برگزار شد که چهار هزار نفر در این مسابقه شرکت کردند و من جزو داوران بودم اما امسال گفتم نمی‌آیم به دلیل اینکه از سری قبل تعدادی را که قبول کردیم، وارد سازمان نشدند. افرادی که در این مسابقه شرکت کردند به این حوزه علاقه داشتند و صدایشان هم بد نبود اما سازمانی که فیلم برای دوبله‌ ندارد و همچنین با وجود دوبله زیرزمینی، آیا برای چهار هزار نفر دوبلور جایی هست؟ چند نفر هستند که صدای تازه دارند و می‌توانند وارد شوند اما باید تمرین کنند

منبع: ایسنا
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده
یک کارشناس فوتسال در گفت ‌و‌ گو با «دیباچه» مطرح کرد؛

ایران تیم بهتری نسبت به رقبای آسیایی دارد/باید به تصمیم شمسایی احترام بگذاریم

۱۱:۲۹  -  ۲۵ فروردين ۱۴۰۳
ادبیات عجیب ژیلا صادقی!

جنجال خانم مجری بعد از درگذشت رضا داوودنژاد چه بود؟

۱۲:۲۹  -  ۱۵ فروردين ۱۴۰۳
مربی تیم والیبال بانوان سایپا در گفت و گو با«دیباچه» مطرح کرد؛

تجربه بالای بازیکنان باعث قهرمانی تیم شد/ تیم قوی و جنگنده‌ای داشتیم

۱۲:۲۲  -  ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
گفتگوی کمتر دیده شده دیباچه با زنده یاد رضا داوودنژاد و همسرش

غزل بدیعی همسر زنده یاد رضا داوودنژاد: به خاطر عشق، همیشه در کنار رضا بودم

۱۲:۲۰  -  ۱۵ فروردين ۱۴۰۳
گفتگو دیباچه با کارگردان سریال «از سرنوشت»

« رضا داوودنژاد » در رفاقت، مرام و غافلگیری، دست به نقد بود!

۱۶:۳۲  -  ۱۴ فروردين ۱۴۰۳
سرمربی تیم ملی ووشو در گفت‌وگو با «دیباچه» مطرح کرد؛

هدف کسب بهترین نتیجه در آسیاست/ بدون تغییر ترکیب، راهی انتخابی جام جهانی خواهیم شد

۱۲:۰۸  -  ۲۲ اسفند ۱۴۰۲
پربازدیدها
آخرین اخبار