دیباچه:نمایشگاه داود قنبری از تناقضها در هنر حرف میزند.نگاهی دیگر به هویت ایرانی در فراسوی رنگها که حالتی شعرگونه و داستانی دارد اما در باطن خط و سیر داستان گونه ای را دنبال نمیکند.رقص، رنگ و تضاد و به نوعی آگاهی از تناقض ها در هر تابلویی موج می زند و مفهوم انتزاع را به تمامیت به مخاطب القا می کند.
هنر داود قنبری تلفیقی از هنر مدرن و ایرانی است چرا که نشانه های هنر ایرانی از جمله نگارگری در بعضی از قسمت ها به درستی و گاهی نابجا استفاده شده است؛ شاید همین ترکیب بندی مجهول، زیبایی و تاثیر گذاری اثر او را دو چندان کرده است. نقاشی های او کاشف رقص و نقطه عزیمت ارزشهای مادی و معنوی است، که روح و روان آدمی را به بازی در می آورد. او خود را درگیر سوژه ای خاصی نکرده و دنیای دیروز و امروز را به یکدیگر پیوند داده است و در هر تابلوی نقاشی اش را بدون امضا به مخاطب واگذار نموده تا فلسفه ی «مرگ مولف» رولان بارت را به وضوح رقم بزند.
بی زمانی در کارهای قنبری هویداست تا بتواند به شکلی روشن انتزاع را معنا کند و تماشاگر را در ساخت و خلق ان شریک سازد.مشخصه اصلی این نمایشگاه تجسم است که معنای خاصی را دنبال می کند و بازدید کننده را از عالم واقع جدا کرده و در دنیای انتزاع رها می سازد؛ هر چند با تناقضاتی که در نقاشی ها ایجاد شده مخاطب عام به نوعی سردرگم می شود و شاید ارتباطش با جهان انتزاع به وجود نیاید، ولی در کل ورود به ساحت فضای انتزاعی برای همگان ایجاد می شود اما ماندگاری در این فضا نامعلوم باقی می ماند.
در انتها باید بگویم استاد داود قنبری در خلق آثارش صورت بخشی، شکل آفرینی و ایجاد وجوه خلاق برای بازنمایی و باز آفرینی و دریک کلام تجسم بخشی را استفاده کرده است و غزلی از جمع اضداد را به تصویر کشیده است.
دکتر سحر صنیعی
نقاش و مدرس