جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳  |  Friday, 19 April 2024

دیباچه

کد خبر: ۴۳۸۳۷
تاریخ انتشار : ۴۹ : ۱۰ - ۳۱ فروردين ۱۳۹۶
رمان های سالار با نام های «احتمالا گم شده ام»، «هست یا نیست» را بخوانید.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه دیباچه، سالار سالار از جمله نویسندگانی است که با کتاب اول و دوم خود توانست مخاطبان اصلی را خود پیدا کند . نخستین رمان «سارا سالار» از زبان زنی روایت می‌شود که در طول یک روز، میان خیال و واقعیت در رفت و آمد است، و در خلال آشفتگی‌های ذهنی و یادآوری خاطراتش، اتفاقات مهم زندگی‌اش را بازمی‌گوید. اتفاقاتی که شاید به ظاهر مهم نباشند، اما کلید آشتی راوی با وضع کنونی زندگیش، هستند. این اثر در محافل ادبی ایران بسیار تحسین شده و برنده‌ی جایزه‌ی گلشیری در بخش بهترین رمان اول بوده است.
رمان های «سارا سالار» را بخوانید!

این رمان توسط نشر چشمه در 134 صفحه و با قیمت 12000 هزار تومان در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است. این کتاب تا به امروز با توجه به استقبال علاقه مندان هفت مرتبه تجدید چاپ شده است .

«هست یا نیست» دومین رمان «سارا سالار» تصویری است تمام عیار از زنی در آستانه‌ی بحران میان‌سالی، زنی که جوانی را پشت سر گذاشته و حالا باید در زندگی روزگار میان‌سالی تعریف جدیدی از خودش ارائه کند. 
نویسنده در این رمان هم دغدغه‌هایی مشابه با رمان اولش یعنی «احتمالاً گم شده‌ام» دارد، اما این‌بار زن داستان سارا سالار بحران‌هایی درونی دارد، نویسنده مشغول روایت زندگی زنی است که ما در ۳۹سالگی‌اش با او مواجه می‌شویم و همراه او چند مرحله از زندگی‌اش را بازخوانی می‌کنیم؛ گاهی از گذشته و گاهی هم از حال و از روزهایی که به چهل‌سالگی نزدیک می‌شود. دوره‌اى که اولين سال‌هاى ميان‌سالى را آغاز مى‌کند و در آن وقايع متعددى را پشت سر مى‌گذارد. 

البته راوی داستان او براى بيان درگیری‌هایش با روزمرگی، مرگ، ازدواج و خیانت، گاهی «من» و گاهی «سوم‌شخص» است.

«روزگاری بود که می‌گفتند زن سی‌ساله دیگر در اوج پختگی است، آن‌قدر که بالزاک هم زن سی‌ساله را در همین حال‌ و احوال می‌نویسد. اما زندگی مدرن این تجربه کردن‌ها را به تعویق انداخته و حالا این چهل‌سالگی است که چنین شرایطی را می‌طلبد؛ زنی که در اوج پختگی پا به میان‌سالی هم گذاشته و این میان‌سالی شاید فراموش شدن را همراه خودش بیاورد.»

 راوی به‌ یکباره در آستانه‌ى ۴۰سالگى فاصله‌ى خود را با سال‌های رفته احساس مى‌کند و در شرايط جديدى قرار مى‌گيرد.

اولین مواجهه‌ی ما با راوی داستان «هست یا نیست» در فرودگاه است، او عازم سفر است، برای رفتن پیش پیرزنی در آستانه‌ی احتضار، راوی تمام مدت نگران تاثیری است که بر اطرافیانش می‌گذارد، اینکه آیا هنوز در منظر عمومی جذاب است یا نه؟ 

او در واگویه‌های ذهنی‌اش نگران همسری است به نام «سینا» که برای مدتی تنهایش گذاشته و باید راهی سفر می‌شد، اما نمی‌داند در غیاب او همسرش چه خواهد کرد، او سوار هواپیما می‌شود و خیلی‌زود با مردی که روی صندلی کناری نشسته وارد گفت‌وگو می‌شود، گفت‌وگویی که بعدها هم ذهن راوی را رها نمی‌کند، مرد کناری دکتر امیر شمس است که در ادامه‌ی داستان برای راوی که در بحران های درونی‌اش نمی‌داند از زندگی چه می‌خواهد نقش مهمی را ایفا می‌کند.


نویسنده در رفت‌وبرگشت‌های ذهنی مدام قهرمان داستان زاویه‌ی دید راوی را عوض می‌کند و کاملا ماهرانه و بی‌اینکه خواننده متوجه تغییر زاویه‌ی دید بشود راوی را از سوم شخص به من تغییر می‌دهد، و به این ترتیب ما به ذهن مشوش زن داستان راه پیدا می‌کنیم، همراه او هر روز به باشگاه ورزشی می‌رویم و آنجا روی وسیله‌های ورزشی و در حین دویدن‌های بی‌امان او برای جوان ماندن به گذشته‌های دور سفر می‌کنیم.

 به روزهایی که پدر و مادرش را در جریان یک تصادف از دست داد و همه‌ی امید زندگیش شد همین «نقره» که حالا آن‌قدر پیر شده که روی تخت بیمارستان در حال احتضار است. نقره و او در شهرستانی تفتیده در دل کویر زیسته‌اند، اما او بعد از ازدواج با سینا راهی تهران شده است، تنها پیوند او با شهری که نوزده سال در آن زندگی کرده است، دایه‌یی است که حالا در چند قدمی مرگ قرار دارد، او خودش را در این شهر نمی‌شناسد. بزرگترین دغدغه‌ی او این‌روزها جذاب بودن یا نبودن است، راوی از پیری می‌ترسد، او هر لحظه نگران این است که دیگر مورد توجه قرار نگیرد، حتی نگران نگاه راننده‌ی تاکسی است که او را به سوی بیمارستان می‌برد. او در راهروهای بیمارستان دوباره همان آشفتگی‌های همیشگی را دارد، به دخترکان باشگاه بدن‌سازی فکر می‌کند، به معاشرت‌هایی که با زنان جذاب باشگاه دارد، به تزلزلی که در زندگی زناشویی‌اش وجود دارد و خیانت در رابطه زناشویی که در کمین هر دوی آنهاست.

 در میان همه‌ی این رفت‌وآمدهای ذهنی پررنگ‌ترین نکته‌ی داستان برای خواننده احساس ناامنی است که شخصیت اصلی داستان دارد، دنیا برای او جای ناامنی است، او تمام مدت موقعیتش را متزلزل می‌بیند، نمی‌داند همسرش دوستش دارد یا نه، نمی‌داند وقتی وارد دنیای چهل سالگی شد دیگر باید به چه چیزی تکیه کند، وقتی جوانی و جذابیت‌هایش را از دست داد دیگر برای او چه می‌ماند؟ از همین روست که قهرمان رمان دوم سارا سالار خواننده را به یاد شخصیت اصلی رمان اول او یعنی «احتمالا گم شده‌ام» می‌اندازد، او درگیری‌هایی از همان جنس دارد، خودش را گم کرده است و حالا آدم‌های عزیز زندگیش یکی یکی از دست می‌روند، از مادربزرگ نقره، تا رامش جان مهربانش و همه‌ی آنچه از گذشته‌های دور برایش باقی مانده است. حالا باید ببیند زندگی و دنیا اصلا جای امنی برای زیستن او هست یا نیست و به نظر که هیچ جای امنی برای زنی که لحظه‌یی به خودش مطمئن نیست وجود ندارد. 

«هست یا نیست» نام دومین کتاب سارا سالار بود که آن هم توسط نشر چشمه در 184 صفحه و با قیمت 10000 هزارتومان در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است و 4 بار تجدید چاپ شده است.
برچسب ها: دیباچه ، سارا سالار
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده
یک کارشناس فوتسال در گفت ‌و‌ گو با «دیباچه» مطرح کرد؛

ایران تیم بهتری نسبت به رقبای آسیایی دارد/باید به تصمیم شمسایی احترام بگذاریم

۱۱:۲۹  -  ۲۵ فروردين ۱۴۰۳
ادبیات عجیب ژیلا صادقی!

جنجال خانم مجری بعد از درگذشت رضا داوودنژاد چه بود؟

۱۲:۲۹  -  ۱۵ فروردين ۱۴۰۳
مربی تیم والیبال بانوان سایپا در گفت و گو با«دیباچه» مطرح کرد؛

تجربه بالای بازیکنان باعث قهرمانی تیم شد/ تیم قوی و جنگنده‌ای داشتیم

۱۲:۲۲  -  ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
گفتگوی کمتر دیده شده دیباچه با زنده یاد رضا داوودنژاد و همسرش

غزل بدیعی همسر زنده یاد رضا داوودنژاد: به خاطر عشق، همیشه در کنار رضا بودم

۱۲:۲۰  -  ۱۵ فروردين ۱۴۰۳
گفتگو دیباچه با کارگردان سریال «از سرنوشت»

« رضا داوودنژاد » در رفاقت، مرام و غافلگیری، دست به نقد بود!

۱۶:۳۲  -  ۱۴ فروردين ۱۴۰۳
سرمربی تیم ملی ووشو در گفت‌وگو با «دیباچه» مطرح کرد؛

هدف کسب بهترین نتیجه در آسیاست/ بدون تغییر ترکیب، راهی انتخابی جام جهانی خواهیم شد

۱۲:۰۸  -  ۲۲ اسفند ۱۴۰۲
پربازدیدها
آخرین اخبار