سه‌شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳  |  Tuesday, 16 April 2024

دیباچه

کد خبر: ۲۰۲۸۶
تاریخ انتشار : ۴۲ : ۰۹ - ۰۶ مرداد ۱۳۹۵
یک روز همراه با تمرین نمایش «خروس می‌خواند»
دیباچه: شهرام کرمی اعتقاد دارد که تلقی مخاطب از «خروس می‌خواند» اثر نیما یوشیج شعری فانتزی است اما این اثر بسیار عمیق و تفکر برانگیز است همچنین بازیگران نمایش، «خروس می‌خواند» را بهترین نمایشنامه شهرام کرمی می‌دانند

دیباچه- خروس می‌خواند (2)

به گزارش خبرنگار تئاتر دیباچه؛ این روزها شهرام کرمی به همراه گروه تئاتر «شایا» سرگرم تمرین نمایش «خروس می‌خواند» هستند. این نمایش که بلیت‌فروشی آن از روز شنبه؛ دوم مردادماه آغاز می‌شود قرار است از روز یک‌شنبه دهم مردادماه به سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر بیاید. به همین دلیل به محل تمرین آنها در تالار هنر رفتیم؛ پس از دیدن تمرینی صمیمی و جذاب، با کارگردان و بازیگران این اثر گپ‌وگفتی داشته‌ایم.

نمایش «خروس می‌خواند» روایت زندگی یک خانواده است که مدت‌ها با یکدیگر ارتباطی نداشته‌اند و بر اثر یک اتفاق اعضای خانواده ناچار می‌شوند دور یکدیگر جمع شوند و ....

«خروس می‌خواند» نمایشی روان‌شناختی است

شهرام کرمی؛ نویسنده و کارگردان نمایش «خروس می‌خواند» درباره این متن می‌گوید: آثار نمایشی گاهی اوقات داستان هیجان‌انگیزی دارند یا اینکه پیچیدگی‌های خاصی در داستان دارند و به شکلی افت و خیز داستان، هیجان خاصی را در نمایش ایجاد می‌کند اما چیزی که در نمایشنامه «خروس می‌خواند» برای من اهمیت داشت، توجه به جنبه‌های روانشناسی رفتار شخصیت‌ها است؛ این نمایشنامه داستان پیچیده‌ای ندارد؛ اتفاقا داستان بسیار آشنایی دارد. یک اتفاق روزمره است که همه ما در زندگی خود بارها این اتفاق‌های روزمره را حس و با آنها زندگی می‌کنیم. درواقع  می‌توانم خروس می‌خواند را اثری روان‌شناسانه بدانم که به روابط آدم‌ها و ویژگی‌های روحی و روانی آنها می‌پردازد و تحلیل روانی این شخصیت‌ها در زندگی روزمره است.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر پروسه نگارش این نمایشنامه را توضیح می‌دهد: فکر اولیه این نمایشنامه با خواندن شعر «خروس می‌خواند» اثر نیما یوشیج در ذهن من شکل گرفت. این شعر به اصطلاح پر مغز است و هر مخاطبی را به فکر وادار می‌کند. با اینکه عنوان صدای قوقولی‌قوقو بند اصلی شعر به شمار می‌رود و در نتیجه تلقی مخاطب از آن، شعری فانتزی است اما بسیار اثر عمیق و تفکر برانگیزی است. این اتفاق با خواندن شعر نیما شروع شد، بعد به مرور به شخصیت‌ها فکر کردم و داستان در ذهن من شکل گرفت و نهایتا «خروس می‌خواند» اتفاق افتاد و سال گذشته این نمایشنامه نوشته شد.

نویسنده و کارگردان «خروس می‌خواند» درباره شیوه انتخاب بازیگر می‌گوید: ما یک گروه هستیم به نام گروه تئاتر «شایا» که معمولا با یکدیگر کار می‌کنیم و معمولا سعی می‌کنیم از اعضای ثابت گروهمان در تولید تئاترهایمان استفاده کنیم؛ وقتی از گروه صحبت می‌کنیم، مقصود این نیست که تعدادی دور هم جمع شوند و نمایشی را با یکدیگر تولید کنند بلکه منظور از گروه نمایشی این است که یک گروه بتواند در طول سالیان در کنار هم و با هم‌فکری هم نمایش یا کاری هنری را شکل دهد این نوع کار، نزدیک به بیست سال است که در گروه تئاتر «شایا» اتفاق می‌افتد. «خروس می‌خواند» هجدهمین یا نوزدهمین کاری است که در دست تولید است. به عنوان مثال این نمایش ششمین همکاری من با یعقوب صباحی است. همچنین با رویا افشار پنجمین فعالیت تئاتری‌مان را تجربه می‌کنیم، برای چهارمین بار به همراه سیروس همتی تئاتر کار می‌کنیم یا «خروس می‌خواند» پنجمین تئاتری است که سیاوش لطفی برای من آهنگ‌سازی می‌کند، همچنین ماریا حاجی‌ها؛ طراح گریم نمایش و پریدخت عابدین‌نژاد؛ طراح لباس این اثر، سروش طاهری؛ یکی دیگر از بازیگران نمایش و ...؛ ما سال‌هاست که در کنار یکدیگر کار می‌کنیم. آدم‌های جدیدی همچون مه‌لقا باقری، فرامرز قلیچ‌خانی، منوچهر شجاع؛ طراح صحنه نمایش و ... این افراد کسانی بودند که مدت‌ها با یکدیگر مراوده داشتیم و مترصد فرصتی بودیم که امکان همکاری با یکدیگر را به دست آوریم که خوشبختانه در این نمایش اتفاق افتاد.

کرمی درمورد زمان آغاز شدن پروسه تمرینات نمایش «خروس می‌خواند»، می‌گوید:  از اسفندماه که تاریخ اجرایمان مشخص شد، تمرینات را آغاز کردیم. جلسات هفتگی داشتیم که نمایشنامه را می‌خواندیم و سعی کردم به مرور نمایشنامه را تکمیل کنیم. در دو ماه اخیر نیز هر روز تمرین می‌کردیم تا کار آماده شود.

دیباچه- خروس می‌خواند (6)

دعوت یعقوب صباحی برای دیدن نمایش «خروس می‌خواند»

یعقوب صباحی؛ بازیگر نمایش «خروس می‌خواند» درباره نقش خود، می‌گوید: در این نمایش  نقش پدر یک خانواده از هم گسیخته را بازی می‌کنم که موقعیت‌ها و روابط‌شان را گم کرده‌اند.

صباحی درباره این اثر می‌گوید: «خروس می‌خواند» چهارمین یا پنحمین همکاری من با شهرام کرمی از سال 74 تا امروز است. این نمایشنامه یکی از بهترین متن‌های شهرام کرمی است

او درباره شیوه کارگردانی شهرام کرمی، می‌گوید: شهرام کرمی کارگردان بسیار منعطف و مهربانی است. برای پیش بردن متن در برخی مسائل کوچک، نظر بازیگران را می‌پذیر و روی پیشنهاد کار می‌کند و بر اساس آن اتود می‌زنیم که اگر از نتیجه راضی بود، آن را ادامه می‌دهیم؛ در غیر این صورت، حرف، حرف کارگردان است. در طی تمرینات شهرام کرمی آن‌قدر سعه صدر دارد که حرف اعضای گروه را گوش کند و اگر خوب بود، برخی تغییرات کوچک را لحاظ کند.

صباحی درباره نمایش «خروس می‌خواند» می‌گوید: در این نمایش بازیگرانی بسیار خوب و حرفه‌ای حضور دارند که  بسیار خوشحالم که با شهرام کرمی و سایر بازیگران نمایش، کار می‌کنم. از همه دعوت می‌کنم که بیایند و نمایش «خروس می‌خواند» را ببینند چون کار اجتماعی بسیار خوبی است. فکر می‌کنم مخاطبان از این نمایش خوششان بیاید.

دیباچه- خروس می‌خواند (4)

شهرام کرمی برای بازیگران احترام خاصی قائل است

سیروس همتی؛ بازیگر نقش «سیروس» نمایش «خروس می‌خواند» درمورد شخصیت خود می‌گوید: سیروس یکی از شخصیت‌های خوب نمایش است. اگرچه با یکدیگر نام مشترک داریم و نام حقیقی من نیز سیروس است اما این سیروس نمایشنامه بسیار با آنچه که در سیروس حقیقی وجود دارد متفاوت است. نوعی سرگشتگی در شخصیت سیروس وجود دارد که مرا یاد یک بیت شعر می‌اندازد و تا پیش از آغاز شدن اجرای عمومی، به همین بسنده می‌کنم: «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش»

همتی نظر خود را درباره نمایشنامه «خروس می‌خواند» این‌گونه بیان می‌کند: نمایشنامه «در همسایگی ما خروس می‌خواند» نسبت به آثار پیشین شهرام کرمی یک امتیاز مهم دارد. در شرایط حاضر با توجه به اختلاف سنی میان پدرها و پدربزرگ‌ها با بچه‌ها و مواردی از این قبیل و با توجه به آماری که گرفتم، از هر پنج خانواده، حداقل یک خانواده درگیر مساله‌ای است که در این نمایش به آن پرداخته شده است. درنتیجه این نمایش به اصطلاح یک سر و گردن از تمام آثار کرمی بالاتر است و جذابیتی دارد که آثار قبلی او نداشته است.

وی در ادامه افزود: زمانی‌که به تماشای نمایش بپردازید، در می‌یابید مساله‌ای که در این نمایش به آن پرداخته می‌شود، تراژدی است. این تراژدی زمانی می‌تواند به نحو احسنت انتقال پیدا کند که  در لابه‌لای این تراژدی خطوطی تحت عنوان طنز هم قرار دهم تا این قرص تراژدی با آب یا شربت مخلوط شود.

بازیگر نمایش «پوتین‌های عمو بابا» ضمن اعلام این نکته که شهرام کرمی در مقام کارگردان برای پیشنهادهای بازیگران احترام  خاصی قائل است، می‌گوید: اساسا دلیل این مساله که معمولا بهترین‌ها در آثار شهرام کرمی حضور دارند و کنار او هستند نیز همین است. شاید در حوزه متن، چندان به تغییرات اعتقاد نداشته باشد اما در زمینه کارگردانی بسیار به نظر باقی گروه اهمیت می‌دهد پیشنهادها را گوش می‌کند و اگر پیشنهادی خوب باشد که در اغلب مواقع پیشنهاد بازیگران خوب است؛ آنها را در نظر می‌گیرد. باید بپذیریم که شهرام کرمی نویسنده‌ای است که کارگردانی هم می‌کند.

سروش طاهری در نقش پیرمردی 85 ساله

سروش طاهری؛ بازیگر نمایش «خروس می‌خواند» درباره نقش خود، می‌گوید: در این نمایش نقش پیرمردی حدودا 85 ساله به نام اتابک را بازی می‌کنم. اتابک یک شخصیت به‌شدت تنها اما جذاب و بانمک است. او دوست صمیمی شخصیت اصلی نمایش به حساب می‌آید.

طاهری درمورد چگونگی پیوستنش به نمایش «خروس می‌خواند» می‌گوید: با شهرام کرمی سال 92 و در سی‌ودومین جشنواره تئاتر فجر، آشنا شدم. او به من زنگ زد و گفت که در نمایشنامه «خروس می‌خواند» نقشی کوتاه را برای من در نظر گرفته است؛ آیا بازی می‌کنم یا نه. نمایشنامه را خواندم و نقش اتابک را کوتاه اما جذاب یافتم و به گروه بازیگران نمایش اضافه شدم. اتابک حدود 10 الی 12 دقیقه در نمایش حضور دارد اما فردی شیرین است و او را دوست دارم.

دیباچه- خروس می‌خواند (7)

خودم را شبیه کامران کردم

بهنام شرفی؛ بازیگر نقش کامران در نمایش «خروس می‌خواند» درباره نقش خود می‌گوید: کامران یکی از پسران خانواده است که به نوعی ساز مخالف را در نمایش می‌زند و به دلیل شرایطی که از کودکی داشته است، شخصیتی دارد که آدم بده نمایش محسوب می‌شود؛ برعکس برادر و خواهر خود، بیشتر به فکر ارثیه خودش است. البته نمی‌توان گفت که این پسر شخصیتی کاملا منفی دارد چون اتفاق‌هایی که از کودکی برای او به وجود آمده این نگاه مادی را برای او رقم زده است.

شرفی درمورد نحوه پیوستن خود به گروه نمایش «خروس می‌خواند» می‌گوید: سال‌ها بود که دوست داشتم با شهرام کرمی کار کنم اما این فضا پیش نمی‌آمد. دو یا سه بار دیگر هم تا مرز همکاری پیش رفتیم اما یا پروژه‌ها نیمه کاره ماند یا  سر کار دیگری بودم. برای نمایش «خروس می‌خواند»، باز هم سر اجرای نمایش دیگری بودم که شهرام کرمی با من تماس گرفت و پیشنهاد بازی کردن در این نمایش را به من داد اما در وهله نخست به من نگفت کدام نقش را برای من در نظر گرفته است. وقتی نمایشنامه را خواندم، نقش کامران به‌شدت مرا به خود جذب کرد و دوست داشتم این نقش را بازی کنم.

وی در ادامه افزود: علاقه من به این نقش در حدی بود که وقتی قرار شد برای نخستین‌بار سر تمرینات حاضر شوم، به نوعی ظاهرم را بر اساس نگاهم به کامران، به ظاهر این شخصیت نزدیک‌تر کنم تا شاید این نقش به نام من شود اما فهمیدم که شهرام کرمی نیز همین نقش را برای من در نظر گرفته است. البته نقش‌های دیگر را نیز خواندم اما در نهایت قرار شد نقش کامران را بازی کنم. از اینکه نقشی را که دوست دارم، در نمایشی که بسیار به آن علاقه‌مند هستم را با کارگردانی که بسیار بسیار او را دوست دارم کار می‌کنم، خوشحالم و این مساله اتفاق بسیار خوبی برای من است.

یک پسر شهرستانی عاشق اما متزلزل

فرامرز قلیچ‌خانی؛ بازیگر نقش رحیم در نمایش «خروس می‌خواند» درباره نقش خود گفت: این شخصیت، یک پسر شهرستانی عاشق است که چندان با خانواده اصلی این نمایش ارتباط ندارد. رحیم، پسرخاله رمضان، کارگر خانواده است که برای کمک گرفتن از رمضان به تهران آمده است.

قلیچ‌خانی درمورد خصوصیت‌های نقش خود، می‌گوید: رحیم فردی متزلزل است که به‌سختی برای خود تصمیم می‌گیرد

قلیچ‌خانی درمورد زمان و نحوه پیوستن خود به گروه نمایش «خروس می‌خواند» می‌گوید:  یکی از آخرین بازیگرانی بودم که به نمایش اضافه شدم. حضورم در این نمایش، لطفی است که شهرام کرمی به من داشته است. آخرین نمایشی که در آن بازی کرده بودم؛ «حساب پرداخت نمی‌شه» نوشته داریو فو و با کارگردانی کاوه مهدوی بود که فروردین و اردیبهشت امسال در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته بود. شهرام کرمی در آن نمایش بازی مرا دیده بود و به من پیشنهاد کرد در «خروس می‌خواند» بازی کنم. مدت ها بود که تمایل داشتم با شهرام کرمی کار کنم اما فرصت آن پیش نمی‌آمد. به همین دلیل از این اتفاق بسیار استقبال کردم و به گروه بازیگران اضافه شدم.

دیباچه- خروس می‌خواند (3)
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده
ادبیات عجیب ژیلا صادقی!

جنجال خانم مجری بعد از درگذشت رضا داوودنژاد چه بود؟

۱۲:۲۹  -  ۱۵ فروردين ۱۴۰۳
مربی تیم والیبال بانوان سایپا در گفت و گو با«دیباچه» مطرح کرد؛

تجربه بالای بازیکنان باعث قهرمانی تیم شد/ تیم قوی و جنگنده‌ای داشتیم

۱۲:۲۲  -  ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
گفتگوی کمتر دیده شده دیباچه با زنده یاد رضا داوودنژاد و همسرش

غزل بدیعی همسر زنده یاد رضا داوودنژاد: به خاطر عشق، همیشه در کنار رضا بودم

۱۲:۲۰  -  ۱۵ فروردين ۱۴۰۳
گفتگو دیباچه با کارگردان سریال «از سرنوشت»

« رضا داوودنژاد » در رفاقت، مرام و غافلگیری، دست به نقد بود!

۱۶:۳۲  -  ۱۴ فروردين ۱۴۰۳
سرمربی تیم ملی ووشو در گفت‌وگو با «دیباچه» مطرح کرد؛

هدف کسب بهترین نتیجه در آسیاست/ بدون تغییر ترکیب، راهی انتخابی جام جهانی خواهیم شد

۱۲:۰۸  -  ۲۲ اسفند ۱۴۰۲
صحبت‌های احساسی مارال بنی آدم، در گفتگو با ویژه برنامه «مدیا»

پروین اعتصامی، قبل از اینکه یک شاعر و ادیب باشد، یک انسان بوده است!

۱۵:۱۸  -  ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
گفتگو ویژه برنامه مدیا با سعید الهی تهیه کننده فیلم‌های سینمایی میرو و قویدل

مطمئنم شهید آوینی اگر زنده بود، به مستند «قویدل» جایزه می‌داد / باید باور کنیم که در اتاق شیشه‌ای زندگی می‌کنیم

۱۳:۱۱  -  ۲۳ اسفند ۱۴۰۲