دیباچه: حسین پاکدل امروز 57 ساله شد. به همین بهانه بر فعالیتهای این هنرمند و مدیر هنری مروری داشتهایم.
به گزارش خبرنگار تئاتر دیباچه؛ حسین پاکدل؛ در روز سیویکم خردادماه سال 1338 در اصفهان به دنیا آمده است و اکنون به همراه همسرش؛ عاطفه رضوی؛ بازیگر تئاتر و سینما و یکی از بهترین چهرهپردازان تئاتر و سینما در کرج زندگی میکند و در کافهکتاب «همیشه» به فعالیتهای هنری خوئ میپردازد.
حسین پاکدل را همه به عنوان کارگردان تئاتر، نمایشنامهنویس، مجری، فیلمنامهنویس و بازیگر سینما میشناسند اما او علاوهبر فعالیتهای بسیار گستردهاش در حوزه هنر، سابقه مدیریتی هم در صدا و سیما و هم در حوزه اصلیاش؛ تئاتر دارد.
اواخر دهه هفتاد، حسین پاکدل مدیر مجموعه تئاتر شهر شد. بسیاری از اهالی تئاتر این دوره را دوره طلایی تئاتر میدانند چراکه حسین پاکدل به طور کامل پشت اهالی تئاتر ایستاده بود.
ایوب آقاخانی؛ نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر، در مورد دوره مدیریت حسین پاکدل در تئاتر شهر میگوید:
«در دوران تجربه شده من به عنوان کارگردان و نمایشنامهنویس، هنوز مدیری شایستهتر از حسین پاکدل ندیدم. امیدوارم اگر مدیریت دکتر علی رفیعی در حافظه من و مدیر جدید تئاتر شهر به خاطر سن و سالمان نیست لااقل مدیریت حسین پاکدل که هر دو به یاد داریم، به عنوان الگو قرار داده شود، البته این را نه به لحاظ طرز تفکر بلکه به عنوان جنس مدیریت مطرح میکنم».
همچنین حمید پورآذری درمورد دوره مدیریت حسین پاکدل در سمت مدیریت مجموعه تئاتر شهر میگوید:
«پاکدل بسیار قاطع و با اختیار بود و توانست نظم لازم را در تئاتر شهر ایجاد کند. همچنان که در کنارش فرد بسیار کاربلدی به نام امیرهوشنگ فردوس حضور داشت و مجموعه اینها باعث شد تئاتر شهر نظم و انضباط خوبی پیدا کند».
دوران مدیریت پاکدل بر مجموعه تئاتر شهر تقریبا با تاسیس گروه «نرگس سیاه» مصادف بود. «نرگس سیاه» یکی از گروههای پیشرویی بود که در دوران مدیریت پاکدل بسیار فعال بود، لیلی رشیدی، شبنم فرشادجو، زندهیاد مجید بهرامی، سامان ارسطو، عاطفه تهرانی، مجید صالحی و ... به سرپرستی حامد محمدطاهر که جملگی از شاگردان حمید سمندریان بودند، این گروه را بنیان گذاشتند. سامان ارسطو یکی از اعضای این گروه درمورد دوران مدیریت پاکدل میگوید:
«در آن زمان بسیاری از اهالی تئاتر مقابل فعالیتهای آوانگارد گروه «نرگس سیاه» جبهه میگرفتند اما حسین پاکدل پشت آنها ایستاده بود و به آنها این امکان را میداد که در مجموعه تئاتر شهر نمایش اجرا کنند یا در پلاتوهای آن تمرین کنند. اصولا پاکدل با تمام گروههای جوان تئاتر همراه بود و به بچهها کمک میکرد. آن دوران را واقعا دوران طلایی تئاتر شهر میدانم».
این صحبتها طبیعتا منطقی به نظر میرسد چراکه پس از تغییر مدیر مجموعه تئاتر شهر، اجراهای این گروه تعطیل شد تا در نهایت حامد محمدطاهر از ایران مهاجرت کند.
حسین پاکدل از مجموعه تئاتر شهر رفت و بسیاری از جوانان تئاتری از درهای این مجموعه دور ماندند. اما پاکدل بهصورت جدیتر فعالیتهای خود در عرصه تئاتر را پیش گرفت تا سال 1390 که اتفاقی باعث شد او دوباره مدتی از تئاتر فاصله بگیرد.
بهمنماه 1390 و همزمان با سیامین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، حسین پاکدل به دعوت این جشنواره نمایش «عشق و عالیجناب» را اجرا کرد و قرار بود فروردینماه 91 این نمایش در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برود اما خودخواسته از اجرای این نمایش استعفا داد؛ اما در نامهای دلایل این اقدام خود را اعلام کرد؛ پاکدل نوشت: «با توجه به حجم بالاي مميزي و از ريخت افتادن نمايش در صورت اعمال نظرات حيرتآور، بديع و جديد رئيس شوراي نظارت بر نمايش با وجود آمادگي كامل، از اجراي عمومي نمايش عشق و عاليجناب اعلام انصراف ميكنم.»
در نتیجه این اتفاق پاکدل مدتها در مقام کارگردان تئاتری را روی صحنه نبرد تا اینکه سال 1393 نمایش «گزارش به آکادمی» را بر اساس داستانی از فرانتس کافکا آماده کرد و به شکل نمایش تک پرسوناژ و با بازی آرش خاموشی، ابتدا در کافهکتاب خودش، «همیشه» در گوهردشت کرج اجرا کرد و سپس آن را به نشر ثالث برد و در نهایت این اثر را در تماشاخانه مکتب تهران اجرا کرد. این اقدام پاکدل نیز به قصد افتتاح تماشاخانه جلال تهرانی صورت گرفت. البته خوشبختانه پس از این اتفاق، پاکدل دوباره با تئاتر آشتی کرد و نمایش «و یک صبح ناگهان» را در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برد.
اما داستان اجرای عمومی نمایش «عشق و عالیجناب» به پایان نرسیده است. زمانیکه برای مصاحبه درمورد نمایش «و یک صبح ناگهان» نزد او رفتیم، باز هم بحث اجرای عمومی این نمایش پیش کشیده شد و بعد از این مدت زمان طولانی، هنوز هم پاکدل آرزوی اجرای عمومی بردن این اثر را دارد.
اما هنوز از اسفند سال 93 تا امروز، اجرای عمومی «عشق و عالیجناب» ممکن نشده است اما پاکدل قرار است پاییز تمرین نمایش «قوام» را برای اجرا در تماشاخانه ایرانشهر در نیمه دوم امسال آغاز کند.
تا اینجا فقط درمورد فعالیتهای پاکدل در حوزه تئاتر صحبت کردیم اما او در زمینه سینما و تلویزیون نیز فعالیتهای بسیار زیادی داشته است. در حوزه مدیریت، در سالهای ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۳، مدیریت پخش شبکه اول سیما را بر عهده داشت. همچنین مدیر دورههای دهم و یازدهم جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان بود.
اما در این زمینه نیز اتفاقهایی رخ داد. در زمان برگزاری سیودومین جشنواره فیلم فجر، قرار بود پاکدل مجری مراسم اختتامیه باشد اما به ناگاه خبر رسید که او ممنوعالتصویر است! به دلیل محبوبیت پاکدل در میان هنرمندان و بهخصوص اهالی تئاتر، این مساله با واکنشهای بسیار زیادی روبهرو شد.
شاید بتوان واکنش همایون غنیزاده را یکی از مهمترین واکنشها دانست؛ گروه تئاتر «مونگو» که در آن زمان دو نمایش را در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه داشت، اجراهای خود را به حسین پاکدل تقدیم کرد. نکته جذاب در این اتفاق، همزمانی این اجراها با مراسم اختتامیه سیودومین جشنواره فیلم فجر بود.
این اتفاق با پیام کوتاهی از سوی همایون غنیزاده؛ کارگردان هر دو نمایش همراه شد؛ غنیزاده گفت: «حسین پاکدل عزیز! شاید بتوانند شما را ممنوعالتصویر کنند ولی هیچکس نمیتواند ما را ممنوعالخاطره کند.»
تقربا همزمان با آن اتفاق، خود پاکدل درباره ممنوعالتصویر شدن خود گفته بود:
«اصلا وارد این مقوله نمیشوم که چرا ممنوع الکارم کردند. امثال من زیاد هستند، اما با این اتفاقات گذارا دنیا که به آخر نمیرسد. در این مملکت یک روز مدال به گردنت میاندازند، فردا به خاطر همان مدال، چوبت میزنند! بنابراین با کسب این تجارب نه از تعریفها، دچار هیجان میشویم و نه از کنار گذاشته شدنها، ناراحت میشویم. تلویزیون بسیاری را ممنوعالکار کرده. درست است که مدام میگویند ممنوعالکار نداریم، ایرادی ندارد، ما اینها را به حساب شوخی میگذاریم و با این شوخیها زندگی میکنیم. به این شرط که آنها هم تحمل شوخیهای ما را داشته باشند!».
در زادروز حسین پاکدل تنها میتوانیم آرزومند باشیم؛ آرزو برای بازگشت مدیرانی که حدود 20 سال پیش در تئاتر ما حضور داشتند، آرزو برای رنگ اجرای عمومی گرفتن تمام آثاری که پشت در تالارها و سالنهای اجرا باقی ماندهاند و همچنین آرزو برای روراستی صدا و سیما.