دیباچه: اسداله امرایی گفت که همیشه حسرت میخورد که چرا یک کتابفروشی با قدمت صد سال نداریم
به گزارش دیباچه به نقل از روابطعمومی نشر هنوز؛ آیین یک سالگی نشر «هنوز» روز جمعه 28 خردادماه در کتاب فروشی این نشر در حالی آغاز شد که کتابفروشی از همان ساعت اولیه آغاز مراسم مملو از جمعیت بود. «هنوز» پذیرای مهمانانی بود که همگی از دور و نزدیک دستی بر آتش کتاب داشتند؛ فریدون مجلسی، هوشنگ مرادیکرمانی، اسداله امرایی، هومن صدر، خسرو دهقان، رسول یونان، پیمان خاکسار، حمید پورآذری، امید بنکدار، کیوان علیمحمدی، محمد صادقی، سروش صحت، پوریا عالمی، سینا دادخواه و ... در کتابفروشی نشر «هنوز» روز بسیار شلوغی را تجربه کردند.
صدای تکنوازی کمانچه آغازگر جشن بود. در ابتدای مراسم، مجید شهرابی مدیر و موسس نشر و کتابفروشی «هنوز» پشت میکروفن قرار گرفت و از مهمانانی که برای تولد یکسالگی «هنوز» آمده بودند تشکر کرد و گفت: هنگام راهاندازی و تاسیس نشر و کتابفروشی «هنوز» ما تصیم داشتیم که «هنوز» یک کتابفروشی باشد آنهم به معنای واقعی؛ یعنی فقط و فقط کتاب بفروشد، نه هیچ محصول دیگری که این روزها در خیلی از کتابفروشیهای دیگر به فروش میرسد. در طول این یک سال همه تلاش و توانمان را به کار گرفتیم که به این هدف برسیم. البته نمیخواستیم که اینجا محلی فقط برای خرید کتاب باشد؛ دوست داشتیم آدمها اینجا را پاتوقی و فضای فرهنگی صمیمی ببینند. دوست داشتیم آدمها وقتی به اینجا میآیند بیش از یک کتابفروشی احساس راحتی کنند و تصور کنند در خانه خودشان هستند.
شهرابی در ادامه صحبتهایش از همکارانی که این یک سال در پیش بردن کتابفروشی زحمت کشیده بودند تقدیر کرد و آنها را به کنار خود در پشت میکروفن فرا خواند.
شهرابی از همراه همیشگی سهشنبههای «هنوز»، اسداله امرایی؛ مترجم خواست تا دقایقی پشت میکروفن قرار بگیرد و صحبت بگیرد. امرایی صحبتهای خود را با تشویقهای ممتد مهمانان شروغ کرد و گفت: من بسیار خوشحالم که کتابفروشی «هنوز» یک ساله شد. امیدوارم سالهایی باشد که ما نباشیم و کتابفروشی «هنوز» همچنان باشد. من همیشه حسرت میخورم که چرا ما یک کتابفروشی با قدمت صد سال نداریم. هر موقع که درباره کتابفروشی شکسپیر و شرکا مطلبی میخوانم واقعا گریهام میگیرد؛ این را از صمیم قلب میگویم. وقتی میبینم کتابفروشی تعطیل میشود، بسته میشود و جایش یک پیتزافروشی باز میشود بزرگترین ضربه روحی را میخورم. من هنوز که هنوز است از جلوی کتابفروشی «سحر» نمیتوانم رد بشوم؛ یعنی وقتی میخواهم از آن مسیر گذر کنم، میروم از کوچه پشتی رد میشوم تا چشمم به جای خالی کتابفروشی سحر نیفتد. یا وقتی میخواهم به کتابفروشی نشر چشمه بروم، از سمت ولی عصر و پیادهروی شمالی مسیرم را انتخاب نمیکنم تا مبادا از جلوی نشر نی رد شوم که تعطیل شدهاست و جایش کافهای تاسیس شده. نه اینکه کافه چیز بدی باشد، نه؛ جامعه به کافه و به همهچیز احتیاج دارد و بیشتر از هر چیزی به کتابفروشی. امیدوارم این تابفروشی که بسیار خوب شروع کرده و تا به حال هم خوب ادامه داده و به سیاستهای خودش هم وفادار مانده، همچنان به فعالیتش ادامه بدهد و حمایت همه دوستان که چه در فضای حقیقی میآیند و کتاب میخرند، و چه در فضای مجازی کتاب خریدن را حتی اگر خودشان نخرند تبلیغ و ترویج میکنند همچنان شامل حال «هنوز» بشود.
پس از صحبتهای اسداله امرایی، مدیر «هنوز» از گرافیست نشر «هنوز» که در تمام این یک سال امور گرافیکی نشر را انجام داده تشکر کرد و سپس از خسرو دهقان خواست چند کلمهای برای مهمانان صحبت کند. دهقان، منتقد سینما پس از قرار گرفتن پشت میکروفن، گفت: خیلی خوشحالم که این محیط فرهنگی بهوجود آمده که پاتوق بشود برای شما، که دور هم جمع بشوید، حرف بزنید و زندگی کنید، کتاب بخرید و مراودات فرهنگی داشتهباشید. آرزو میکنم که نشر «هنوز» تا سالها ادامه داشتهباشد، چراغ اینجا تا همیشه روشن بماند.
در آخرین لحظات سخنرانی آیین یک سالگی «هنوز»، فواد نذیری به دعوت کتابفروشی به پشت میکروفن دعوت شد تا کمی صحبت کند. نذیری به شوخی از اینکه حتی شده با مزاحمت، در این یک سال کنار «هنوز» بوده ابراز خوشحالی کرد و ادامه داد: از همکاران کتابفروشی «هنوز» که سنگ تمام گذاشتهاند در این کانون گرم و صحیحی که بنا شده برای فروش کتاب و رویدادهای فرهنگی تشکر میکنم. جدا از بحث کتاب و کتابفروشی که رسالت اصلی «هنوز» است، باید اذعان کرد که سهشنبههای «هنوز» خیلی برنامههای مزین و ارزشمندی بوده و تاثیر خودش را گذاشتهاست. سهشنبههای «هنوز» به قطبی تبدیل شده که امیدوارم سالیان سال با موفقیت روزافزون و برنامههای پربارتر تداوم داشته باشد.
سپس گروه موسیقی داماهی قطعاتی را برای مهمانان اجرا کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت.
در اقدامی بسیار جالب و ویژه، از همراهان وفادار کتابفروشی «هنوز» که مشتریان همیشگی و یا همراهان برنامه هفتگی سهشنبههای «هنوز» بودند تقدیر شد.
در پایان شب، شمع تولد یک سالگی «هنوز» با حضور تعداد بسیاری از «هنوز»یها فوت شد که عکاسان این لحظه را در دوربینهای خود ثبت کردند و جشن را به پایان رساندند.